چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 57 از 94 - الفبای زبان
منو چی فرض کردی؟ 17 مهر 1402

منو چی فرض کردی؟

?Have you no shame خجالت نمی کشی؟ ?what do you take me for منو چی فرض کردی

رنگت پریده! 17 مهر 1402

رنگت پریده!

you look pale رنگت پریده !Don’t interrupt me حرف منو قطع نکن !Stop butting in انقدر وسط حرفم نپر

آدم خوش قول! 16 مهر 1402

آدم خوش قول!

I’m a man of my word من سر حرف خودم هستم man of his word مرد خوش قول !nothing better than a man of his word هیچ چیز بهتر از مردی (آدمی) که سر قولش می ایسته نیست!

rarer than hens’ teeth 16 مهر 1402

rarer than hens’ teeth

rarer than hens’ teeth کمیاب و نادر/ به طور استثنائی نادر Incredibly scarce or rare; extremely difficult or impossible to find Support for the president is rarer than hens’ teeth in this part of the country

اصطلاح out of humour 16 مهر 1402

اصطلاح out of humour

out of humour= In a bad mood اوقات تلخ/ بی حوصله/ روی مود شوخی نبودن For example I think something is bugging John because he’s been rather out of humour lately After living in Gibraltar for so long, these awful London winters leave me feeling me out of humour

اصطلاح غافلگیر شدن 16 مهر 1402

اصطلاح غافلگیر شدن

you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد

from the get-go 16 مهر 1402

from the get-go

from the get go از همون اول… I knew from the get-go از همون اول می دونستم he didn’t like me from the get go او از همون اولش منو دوست نداشت

اصطلاح “to split hairs” 15 مهر 1402

اصطلاح “to split hairs”

to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]

!Don’t get mushy 15 مهر 1402

!Don’t get mushy

Don’t get mushy احساساتی نشو If you describe someone or something as mushy, you mean that they are very sentimental “Don’t get mushy” is an idiomatic expression used to tell someone not to become overly sentimental or emotional یک عبارت اصطلاحی است که برای اینکه به کسی بگوییم بیش از حد احساساتی یا عاطفی نشوید […]

he is so trust worthy 12 مهر 1402

he is so trust worthy

he is so trust worthy او خیلی قابل اعتماد است you can count on him می تونی روی او حساب کنی