چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 49 از 94 - الفبای زبان
اصطلاح شنیدن موضوعی از یک منبع موثق 14 آبان 1402

اصطلاح شنیدن موضوعی از یک منبع موثق

Straight from a horse’s mouth= you hear it from the person who has direct personal knowledge of it شنیدن موضوعی از یک منبع موثق   I don’t believe it that she did it. I’m going to go to ask her and hear it straight from the horse’s mouth من باور نمی کنم که او این […]

اصطلاح Either now or never 14 آبان 1402

اصطلاح Either now or never

Either now or never یا الان یا هیچوقت Don’t mess me up با من کل کل نکن He always gets on my nerve همش رو اعصابم

اصطلاح Basket case به چه معناست؟ 13 آبان 1402

اصطلاح Basket case به چه معناست؟

Basket case  خسته و درمانده، کوفته، عاجز و وامانده  After working a 12-hour day and then coming home and cooking dinner for her family, Tanya felt like a basket case تانیا وقتی پس از ۱۲ ساعت کار روزانه به خونه برگشت و برای خانواده شام پخت، احساس درماندگی نمود.   I was so worried about […]

اصطلاحی درباره وسواس یا اشتغال ذهنی داشتن 13 آبان 1402

اصطلاحی درباره وسواس یا اشتغال ذهنی داشتن

To have a bee in one’s bonnet=To be extremely busy=to be preoccupied or obsessed with something  خود واژه Bee به معناز زنبور است/ اشتغال ذهنی یا وسواس یا دلمشغولی داشتن/    He has a serious problem. So, he has a bee in his bonnet about removing the problem  او یک مشکل جدی دارد. بنابراین ذهنش […]

عبارات مورد استفاده در موقعیت آدم فراموش کار 13 آبان 1402

عبارات مورد استفاده در موقعیت آدم فراموش کار

It slipped my mind یادم رفت.  I lost my train of thought رشته افکارم پاره شد.  I have memory like a sieve حافظه‌م داغونه.  I don’ t remember you شما رو بخاطر نمیارم.  I can’ t place you شما رو بجا نمیارم.

عبارات کاربردی (۱۰۰) 13 آبان 1402

عبارات کاربردی (۱۰۰)

Be creative خلاق باش Be relaxed آرام باش Be motivated باانگیزه باش Be educated تحصیل کرده باش Be thoughtful با ملاحظه باش Be kind مهربان باش Be determined مصمم باش Be good خوب باش

اصطلاح From A to Z 13 آبان 1402

اصطلاح From A to Z

From A to Z=from beginning to end= completely  از اول تا آخر، از سیر تا پیاز، به طور کامل  He knows the subject from A to Z  او از سیر تا پیاز موضوع را ‌می‌داند He knows the Bible from A to Z. See full dictionary entry for A او کتاب مقدس را از سیر […]

Get the hell out of here 13 آبان 1402

Get the hell out of here

Get the hell out of here برو گم شو، گورت رو گم کن؛ گور (خود را) گم کردن، رفتن گم شدن  They must pack up and get the hell out of here  باید اسباب‌هایشان را جمع کنند و بروند گم شوند.    Let’s get the ball out of here, before any shooting starts بهتر است […]

اصطلاح That’s the way the cookie crumbles 13 آبان 1402

اصطلاح That’s the way the cookie crumbles

  That’s the way the cookie crumbles کاری است که شده/ چاره ای نیست   That’s the way things go sometimes and there’s nothing you can do about it زندگی همین است، جز این نمی‌شود، چاره‌ای نیست، وضعیتی که پیش آمده و کاری در مورد آن نمی‌توان انجام داد  You lost your job? That’s the […]

اصطلاح «دوران چیزی به سر آمدن» 10 آبان 1402

اصطلاح «دوران چیزی به سر آمدن»

Are we cool=we are not enemies مشکلی بین ما نیست؟/ دشمن هم نیستیم؟ Your days are numbered کارت تمومه! /نفس های آخر / به سر رسیدن دوران چیزی یا کسی Critics believe his days are numbered because audiences are tired of watching him منتقدان معتقدند دوران او به سر آمده است زیرا مخاطبان از تماشای […]