«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی
Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن
۴ اصطلاح کاربردی/ Keep your emotions in check
As time goes by با گذشت زمان Keep your emotions in check باید احساساتتو کنترل کنم Keep your emotions in check پولش اصلا مهم نیست Teaching is my bread and butter تدریس راه امرار معاش من است
۴ اصطلاح کاربردی/ kick up your heals/ Land your self in trouble
kick up your heals کارهایی رو بکن که دوست داری- خوش بگذرون Throw cold water on توی ذوق کسی زدن- دلسرد کردن یک نفر Drive a wedge between us این مسئله داره بین ما جدایی می ندازه- شکاف افتادن در روابط Land your self in trouble خودت را در دردسر می اندازی
۴ اصطلاح کاربردی/ Catch the wave
Water under the bridge گذشته ها گذشته- کاری است که شده-دیگه فکرشونکن Catch the wave از فرصت استفاده کردن Tread water درجا زدن I don’t have a leg to stand on هیچ دلیلی ندارم- دستم به جایی بند نیست
ساختار کاربردی «ارزشش را درد»
وقتی می خواهیم بگوییم چیزی ارزشش را دارد یا ارزش امتحان کردن را دارد از ساختار زیر استفاده می کنیم: to be (am/is/are) + worth + (verb + ing) /it This movie is worth watching این فیلم ارزش تماشا کردن رو دارد. That city is not worth visiting اون شهر ارزش رفتن(دیدن) رو نداره. It […]
اصطلاح « فکر کردی کی هستی؟!»
فکر کردی کی هستی؟! ؟!٬Who do you think you are who: چه کسی، کی think: فکر کردن – گمان کردن – تصور کردن اگه طرف دیگه خیلی فکر کرده بود کیه – میتونیم پیاز داغشو یه کم زیاد کنیم، بگیم: ?!Who the hell do you think you are عبارت the hell دقیقا برای زیاد کردن […]
اصطلاحات عامیانه (۲۰)
You don’t say- نه بابا Cross my heart -به جووون خودم I mean it -جدی میگم I don’t buy it- باور نمیکنم No way -اصلا ، ابدا Suit yourself -هر جور راحتی
اصطلاح «هوس کردم»
I feel like + ingفعل هوس کردم .. دوست دارم .. I feel like going for a bike ride هوس كردم برم دوچرخه سواري. I feel like going to the beach هوس كردم برم كنار ساحل. I feel like having a snack هوس كردم يه اسنك بخورم. I feel like talking هوس كردم حرف بزنم. […]
معادلهای «It is important»
عبارت “It is important” یکی از عبارتهای پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمرهی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادلهای اون اشاره میکنیم: It’s significant It’s essential It’s remarkable It’s notable It’s substantial It’s meaningful It’s considerable It’s serious
اصطلاح «put (one’s) back up»
put (one’s) back up کسی را عصبانی کردن/ آزار دادن To be or become angry, hostile, defensive, defiant, or irritable, or to instill such a feeling in someone else John put his back up when his parents brought up the subject of college جان اذیت شد وقتی پدر و مادرش موضوع دانشگاه را مطرح کردند […]
اصطلاح «Wear your heart on your sleeve»
Wear your heart on your sleeve=to show your feeling openly خود را آشکارا نشان دهید، در مورد احساسات خود باز باشید My boyfriend’s never been too shy to wear his heart on his sleeve but I’m the opposite دوست پسر من هرگز آنقدر خجالتی نبوده که احساساتش را نشان ندهد، اما من برعکس هستم That’s […]
Sunday, 24 November , 2024