چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 29 از 94 - الفبای زبان
ساختار کاربردی «ارزشش را درد» 18 فروردین 1403

ساختار کاربردی «ارزشش را درد»

وقتی می خواهیم بگوییم چیزی ارزشش را دارد یا ارزش امتحان کردن را دارد از ساختار زیر استفاده می کنیم: to be (am/is/are) + worth + (verb + ing) /it This movie is worth watching  این فیلم ارزش تماشا کردن رو دارد. That city is not worth visiting  اون شهر ارزش رفتن(دیدن) رو نداره. It […]

اصطلاح « فکر کردی کی هستی؟!» 18 فروردین 1403

اصطلاح « فکر کردی کی هستی؟!»

فکر کردی کی هستی؟!  ؟!٬Who do you think you are who: چه کسی، کی think: فکر کردن – گمان کردن – تصور کردن اگه طرف دیگه خیلی فکر کرده بود کیه – میتونیم پیاز داغشو یه کم زیاد کنیم، بگیم:  ?!Who the hell do you think you are عبارت the hell دقیقا برای زیاد کردن […]

اصطلاحات عامیانه (۲۰) 18 فروردین 1403

اصطلاحات عامیانه (۲۰)

You don’t say- نه بابا Cross my heart -به جووون خودم I mean it -جدی میگم I don’t buy it- باور نمیکنم No way -اصلا ، ابدا Suit yourself -هر جور راحتی

اصطلاح «هوس کردم» 15 فروردین 1403

اصطلاح «هوس کردم»

I feel like + ingفعل هوس کردم .. دوست دارم .. I feel like going for a bike ride هوس كردم برم دوچرخه سواري. I feel like going to the beach هوس كردم برم كنار ساحل. I feel like having a snack هوس كردم يه اسنك بخورم. I feel like talking هوس كردم حرف بزنم. […]

معادل‌های «It is important» 14 فروردین 1403

معادل‌های «It is important»

 عبارت “It is important” یکی از عبارت‌های پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمره‌ی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادل‌های اون اشاره می‌کنیم:  It’s significant  It’s essential  It’s remarkable  It’s notable  It’s substantial  It’s meaningful  It’s considerable  It’s serious

اصطلاح «put (one’s) back up» 27 اسفند 1402

اصطلاح «put (one’s) back up»

put (one’s) back up کسی را عصبانی کردن/ آزار دادن To be or become angry, hostile, defensive, defiant, or irritable, or to instill such a feeling in someone else John put his back up when his parents brought up the subject of college جان اذیت شد وقتی پدر و مادرش موضوع دانشگاه را مطرح کردند […]

اصطلاح «Wear your heart on your sleeve» 27 اسفند 1402

اصطلاح «Wear your heart on your sleeve»

Wear your heart on your sleeve=to show your feeling openly خود را آشکارا نشان دهید، در مورد احساسات خود باز باشید My boyfriend’s never been too shy to wear his heart on his sleeve but I’m the opposite دوست پسر من هرگز آنقدر خجالتی نبوده که احساساتش را نشان ندهد، اما من برعکس هستم That’s […]

اصطلاح «on (someone’s) wrong side» 27 اسفند 1402

اصطلاح «on (someone’s) wrong side»

on (someone’s) wrong side مورد بی لطفی کسی/ مورد غضب کسی/ناخوشایند برای کسی/ تحریک خشم/تحقیر یا اخراج کسی Displeasing to someone; provoking someone’s anger, contempt, or dismissal The best way to get through this class is to say nothing unless called upon, and to make sure you don’t get on the teacher’s wrong side بهترین […]

اصطلاح «Have got very short fuse» 26 اسفند 1402

اصطلاح «Have got very short fuse»

 Have got very short fuse syn=a tendency to get angry easily = a quick temper اعصاب نداشتن، عصبانی بودن     The chef has got a very short fuse سرآشپز اصلا اعصاب نداره   The boss is known to have a short fuse رئیس به آدم بی اعضاب معروف است

چند اصطلاح جذاب 23 اسفند 1402

چند اصطلاح جذاب

?when do you come for me کی میای دنبالم؟ ?are you for real جدی؟ راست میگی؟ ? what are you up to برنامت چیه؟ thare you go again دوباره شروع کردی hurry back زود برگرد to see eye to eye به توافق رسیدیم ?can I get by میشه رد شوم؟