چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 23 از 94 - الفبای زبان
چهار اصطلاح با رنگ‌ها 11 اردیبهشت 1403

چهار اصطلاح با رنگ‌ها

I’m in blue پکَرم I’m in red بی پولم، زیر بار قرضم I’m so green بی‌ تجربه‌ام I’m in pink چهار ستون بدنم سالمه

اصطلاح «Not-so-distant future» 11 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Not-so-distant future»

Not-so-distant future=A time not very far in the future  آینده نه چندان دور   When I was growing up, we never would have believed that we’d be using phones as powerful as computers in the not-so-distant future وقتی بزرگ می‌شدم، هرگز باور نمی‌کردیم که در آینده‌ای نه چندان دور از تلفن‌هایی به قدرتمندی رایانه‌ها استفاده […]

۳اصطلاح کاربردی/ Put in a good word for me 10 اردیبهشت 1403
To backbite؛

۳اصطلاح کاربردی/ Put in a good word for me

Let the cat out of the bag لو دادن؛ رازی را فاش کردن Tim let the cat out of the bag about my surprise birthday party تیم  سوپرایز جشن تولد غافلگیرکننده من را لو داد   Put in a good word for me سفارش منو بکن I really need a job and I was hoping […]

اصطلاح «banker’s hours» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاح «banker’s hours»

banker’s hours=a work day that is shorter than that of most businesses=Any easy job, especially one with a short working day ساعت کاری کوتاه You won’t be able to reach her on a Saturday—she keeps banker’s hours شما نمی توانید در روز شنبه با او تماس بگیرید – او (در شنبه) ساعات کاری کمی دارد […]

اصطلاح فوق جالب «raise the roof» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاح فوق جالب «raise the roof»

 raise the roof=hit the roof=make or cause someone else to make a great deal of noise, especially through cheering اصطلاح خانه رو سرش گذاشته بود از فریاد/ غوغا به پا کردن(از سر خشم یا خوشحالی)/سقف را ترکاندن ( از سروصدای زیاد ) از صدای موزیک یا فریاد  when I finally scored the fans raised the […]

معنی اصطلاح «the big picture» 10 اردیبهشت 1403

معنی اصطلاح «the big picture»

the big picture=the situation as a whole تصویر کلی /نمای کلی/دورنما he’s so involved in the minutiae that he often overlooks the big picture او آنقدر درگیر جزئیات است که اغلب وضعیت کلی را نادیده می گیرد We need to look at the big picture before we can work out specific details قبل از اینکه […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up 10 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up

I read you like a book مثل کف دستم می شناسمت I want to try my luck می خوام شانسم رو امتحان کنم you will pay for this تقاصش رو پس میدی he burns me up حرصمو درمیاره bite your tongue زبونتو گاز بگیر don’t take it out on me ناراحتیت رو سرمن خالی نکن […]

اصطلاحات کاربردی برای بیان«بی تفاوتی» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاحات کاربردی برای بیان«بی تفاوتی»

?What does it make که چی بشه؟ !The hell with it به درک! ?What’s the use فایده ش چیه؟ ?So what خب که چی؟ ?Who cares کی اهمیت میده؟ ?Why bother چرا به زحمت بیفتیم؟ ?Do whatever you like هر کاری دلت می‌خواد بکن It’s all the same for me واسه من هیچ فرقی نمیکنه […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up 09 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up

He threw me under the bus او زیرآب مرا زد I’m delighted من خیلی خوشحالم I mess up with my mother everyday من هر روز با مادرم کل کل می کنم I have a loos tooth دندونم لق شده You crack me up تو منو می خندونی Happy belated birthday تولدت با تاخیر مبارک congratulations […]

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟

Fool around=To waste time; to joke, not to be serious  ١- یللی تللی کردن، ول گشتن، علاف بودن، وقت تلف کردن؛ ۲- شوخی کردن، جدی نبودن، چرند گفتن  Sometimes I wish that Pat would stop fooling around so much and talk about something more interesting to others بعضی وقت‌ها آرزو می‌کنم که پت دست از […]