چند اصطلاح برای «استخدام/ اخراج کردن» 02 بهمن 1403

چند اصطلاح برای «استخدام/ اخراج کردن»

To employ someone / to hire someone استخدام کردن To dismiss sb / to fire sb اخراج کردن To sack sb / to give sb the sack اخراج کردن To be sacked /to get the sack اخراج شدن To lay off sb/to lay sb off اخراج کردن  

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 13 از 98 - الفبای زبان
اصطلاحی برای «اصلا حرفشم نزن» درانگلیسی 06 شهریور 1403

اصطلاحی برای «اصلا حرفشم نزن» درانگلیسی

It’s out of questions  اصلا حرفشم نزن /امکان نداره   Asking my father for money was completely out of the question درخواست پول از پدرم اصلا حرفشم نزن Wearing a stained blouse to dinner was out of the question پوشیدن بلوز لکه دار برای شام اصلا امکان نداره/ حرفشم نزن

چند اصطلاح ضروری انگلیسی هنگام خرید کردن (۱۲) 06 شهریور 1403

چند اصطلاح ضروری انگلیسی هنگام خرید کردن (۱۲)

   ?Do you have it in red قرمزش رو دارید؟  ?Can I get a discount میتونم تخفیف بگیرم؟  ?Any fitting room اتاق پرو هست؟ ?Is this available آیا این موجوده؟  ?Is there a warranty گارانتی داره؟  ?Can I exchange this میتونم تعویضش کنم؟

چند جمله و اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اصطلاح «فقط بلدی حرف بزنی» 05 شهریور 1403

چند جمله و اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اصطلاح «فقط بلدی حرف بزنی»

His car has a personalized number plate ماشین او دارای پلاک شخصی است. I choked up when I saw her again وقتی دوباره دیدمش بغض کردم. This song really chokes me up این آهنگ واقعا بغض منو درمیاره. None whatsoever به هیچ وجه. This is an outrage این یه بی احترامیه. I’m just teasing you […]

چند اصطلاح پرکاربرد انگلیسی/ اصطلاح «مچش را گرفتم» چه می شود؟ 05 شهریور 1403
اصطلاح I smell a rat به چه معناست؟

چند اصطلاح پرکاربرد انگلیسی/ اصطلاح «مچش را گرفتم» چه می شود؟

We caught her red handed مچش رو گرفتیم My boss drives me up the wall رئیسم منو خیلی عصبی میکنه ?Does it ring a bell این تورو یاد چیزی نمیندازه؟ I have bigger fish to fry من کارای مهمتری برای انجام دادم دارم Hold your horses آروم باش I smell a rat حس میکنم داری […]

اصطلاح از کوره در رفتن 05 شهریور 1403

اصطلاح از کوره در رفتن

I shouldn’t have snapped نباید از کوره در میرفتم/ یهو عصبانی شدن snap= get angry suddenly

افعال ترکیبی با Put 31 مرداد 1403

افعال ترکیبی با Put

Put down :نوشتن Put on :پوشیدن Put in :اقدام کردن Put through: وصل گردن به کسی با تلفن Put off: عقب انداختن Put by :پس انداز کردن Put across: توضیح شفاف دادن Put up with :کسی رو تحمل کردن

چند اصطلاح پرکاربرد/ «مثل روز روشنه!» به انگلیسی 30 مرداد 1403
Stall them به چه معناست؟

چند اصطلاح پرکاربرد/ «مثل روز روشنه!» به انگلیسی

Dollars to doughnuts مثل روز روشنه!   Speak of the devil چه حلال زاده   a tiger can’t change his stripes توبه گرگ مرگه. On my honor به شرافتم قسم! Stall them معطلشون کن!

۳ اصطلاح پرکاربرد/ «I’m out of sorts» به چه معناست؟ 30 مرداد 1403

۳ اصطلاح پرکاربرد/ «I’m out of sorts» به چه معناست؟

?Can you cover me  می‌تونی جام وایسی؟ هوامو داری؟ Don’t rain on my parade تو ذوقم نزن! I’m out of sorts حوصله ندارم

چند اصطلاح کاربردی / «He is loaded» به چع معناست؟ 30 مرداد 1403

چند اصطلاح کاربردی / «He is loaded» به چع معناست؟

 

اصطلاح «علم ِ غیب داشتن/ ذهن خوانی» در انگلیسی 29 مرداد 1403

اصطلاح «علم ِ غیب داشتن/ ذهن خوانی» در انگلیسی

I’m not a mind reader من علم غیب ندارم! / ذهن خوانی I do not claim to be a mind reader من ادعا ندارم که علم غیب دارم   He has just shown that he does not understand that, and he has also claimed to be a mind reader او تازه نشان داده که این […]