منبع:مهر/ شاعران نمی‌دانند که طرف حساب آنها کیست و باز همین فقدان مرجع موجب شده تشکل‌ها و بنیادهای لازم شکل نگیرد و رغبت و انگیزه‌ای هم برای اقدام در بین شاعران بوجود نیاید، به گزارش الفبای زبان، مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و ادیب سرشناس معاصر و صاحب آثاری چون «هزار مرتبه خورشید» در آستانه برگزاری […]

منبع:مهر/

شاعران نمی‌دانند که طرف حساب آنها کیست و باز همین فقدان مرجع موجب شده تشکل‌ها و بنیادهای لازم شکل نگیرد و رغبت و انگیزه‌ای هم برای اقدام در بین شاعران بوجود نیاید،

به گزارش الفبای زبان، مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و ادیب سرشناس معاصر و صاحب آثاری چون «هزار مرتبه خورشید» در آستانه برگزاری هفدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر یادداشتی را به رشته تحریر درآورده است.

مشروح متن این‌یادداشت به این‌ترتیب است:

هنر این پدیده ارجمند و تعریف ناپذیر خلقت، عطیه‌ای الهی است و به تعبیری دارای سری ناشناخته است و همین ویژگی آن نیز اساسی‌ترین سهم در بروز و ظهور هنر در جان هنرمند را بر عهده دارد و اگرچه سهم عمده‌ای از بالندگی و شکوفایی و به ثمر نشستن آن نیز مرهون تلاش‌هایی است که هنرمند در سیر و سلوک هنری خویش انجام می‌دهد، اما نمی‌توان برای عاملی دیگر نیز سهمی در این سیر و سلوک قائل نشد و آن عامل محیط و زمینه‌های مساعد و نامساعدی است که حواشی این سیر و سلوک را شکل می‌دهند.

در چهار دهه‌ای که از پیروزی انقلاب اسلامی که به حق انقلابی فرهنگی بود می‌گذرد شعر در مقایسه با سایر رشته‌های فرهنگی و هنری موقعیتی کاملاً متفاوت داشته است. شعر بیشترین حضور را در عرصه‌های مختلف داشته و سهم عمده‌ای از فرهنگ‌سازی معرفتی این سال‌ها را به دوش واژه‌های تب‌دار خویش کشیده است.

شعر اولین هنری بود که از همان اولین روزهای مبارزات پابه‌پای مردم به میدان آمد، چه در قالب شعارهای انقلاب و چه سرودهایی که شور انقلابی مردم را فریاد می‌کشید و چه تا بعدها که خود تبدیل به جریان پیشرو و تأثیرگذار شعر معاصر ایران‌ زمین شد همواره حضور شاعران از چشم‌گیرترین و تأثیرگذارترین حضورها در عرصه‌های فرهنگی کشور بوده است و کماکان خواهد بود؛ چرا که شعر شفاف‌ترین آینه‌ای است که می‌توان تصویر بی‌دروغ و بی‌نقاب فرهنگ و هویت یک ملت با تمام ابعاد را در آن به تماشا نشست و نبض فرهنگ را از خون جاری در رگ‌های شعر سراغ گرفت.

آن گاه که بحثی آسیب‌شناسانه پیرامون مسائل فرهنگی در می‌گیرد و یا نیاز به گشودن افق‌های تازه در گستره فرهنگی کشور احساس می‌شود، در عرصه مصاحبه‌ها و مناظره‌ها و نقد و تحلیل‌های رسانه‌ای اعم از خبرگزاری‌ها و مطبوعات و سایر تریبون‌ها پرشورترین و خلاق‌ترین حضور را اهل ادب و خصوصاً شاعران دارند. بخش عظیمی از فرهنگ‌سازی‌ها در طول تاریخ و در این روزگار در سایه شعر شکوهمند فارسی به سامان رسیده است و این به دست نیامده است مگر با شوری آتشین که در جان شاعران شعله‌ور بوده است.

آتشی مقدس که هستی شاعر را چون شمعی قطره‌ قطره آب کرده و سوزانده است و نور این سوختن و ساختن چراغی فرا روی بشریت شده است. شعر اگر چه فرآیند تأملات درونی و زندگی اجتماعی شاعر است اما در نهایت، شعر سلوکی فردی است و همین موجب شده است شاعران رغبتی به ایجاد تشکل های جمعی در طول تاریخ نداشته باشند و امروز نیز پراکنده‌ترین و بی‌تشکل‌ترین جمع، جمع شاعران روزگار ماست، حتی شاعرانی که در خیمه‌گاه انقلاب اسلامی گرد آمده‌اند و آنها را به عنوان شاعران انقلاب می‌شناسیم نیز دارای هیچ تشکل سامان‌یافته‌ای نیستند.

این در حالی است که نظام فرهنگی و مدیریت آن در طول این سال‌ها کمترین توجه را نسبت به شعر رواداشته‌اند، که عدم برگزاری جشنواره شعر در مجموعه جشنواره‌های فرهنگی و هنری فجر تا ربع قرن پس از پیروزی انقلاب اسلامی روشن‌ترین گواه آن است.

امسال هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر در حال برگزاری است و علی رغم اینکه برگزاری این جشنواره در شانزده دوره گذشته توانسنه است تا حدی از انباشته‌تر شدن بی مهری‌ها نسبت به شعر بکاهد، نباید انتظار داشت که برگزاری سالانه یک جشنواره که دبیرخانه آن هم به صورت موسمی فعال می‌شود، بتواند این همه بار بر زمین مانده را در حوزه شعر بردارد.

شعر باید در نظام فرهنگی ما تعریف شود و جایگاهی در شان خود که به تعبیر رهبر انقلاب «هنر و ثروت ملی ماست» پیدا کند و آنگاه از جشنواره شعر فجر به عنوان یکی از اهرم‌ها در جهت پیشبرد اهداف انتظار داشت بخشی از این مسئولیت را عهده دار شود، شعر نه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه در حوزه هنری و نه در هیچ کجای دیگر این کشور به صورت ملی و کلان دیده نشده و جایگاه و شان متناسب خود را ندارد و هیچ کدام از مجموعه‌های مرتبط عملکرد قابل ارائه و دفاعی نسبت به شعر ندارند. با این وصف شاعران نمی‌دانند که طرف حساب آنها کیست و باز همین فقدان مرجع موجب شده تشکل‌ها و بنیادهای لازم شکل نگیرد و رغبت و انگیزه‌ای هم برای اقدام در بین شاعران بوجود نیاید، شعر نیازمند یک نهضت فرهنگی است تا بتوانیم از ظرفیتی که در طول قرن‌ها به آن دست یافته بهره برداری کنیم و به آن ظرفیت‌های تازه‌ای متناسب با نیازهای امروز و راهبردهای فرهنگی کشور بیفزاییم.