Let the dust settle بزار اوضاع آروم شه/ صبر کن گرد و خاکا بخوابه/ شرایط واواضع احوال مساعد شه Once the dust had settled Beck defended his decision هنگامی که اوضاع آروم شد، از تصمیم خود دفاع کرد I think we need to let the dust settle and see what’s going to happen after that […]

Let the dust settle

بزار اوضاع آروم شه/ صبر کن گرد و خاکا بخوابه/ شرایط واواضع احوال مساعد شه

Once the dust had settled Beck defended his decision

هنگامی که اوضاع آروم شد، از تصمیم خود دفاع کرد

I think we need to let the dust settle and see what’s going to happen after that

من فکر می کنم باید اجازه دهیم اوضاع آروم شه  ببینیم بعد از آن چه اتفاقی می افتد

 

We thought we’d let the dust settle before discussing the other matter

فکر کردیم قبل از بحث در مورد موضوع دیگر اجازه دهیم شرایط آروم شه