کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند
How to use “make” بعضی از کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند. Make a decision تصمیم گرفتن Make a prediction پیش بینی کردن Make an excuse عذر خواستن Make a war جنگ کردن Make a peace صلح کردن Make a speech سخترانی کردن Make fun of تمسخر کردن Make progress پیشرفت کردن […]
درباره فعل «Penetrate»
penetrate-( verb / فعل ) رسوخ ، نفوذ کردن در ، بداخل سرایت کردن ، رخنه کردن The enemy has been penetrated the villages دشمن به روستاها نفوذ کرده است. Scientists penetrated the secrets of the atom دانشمندان به اسرار اتم نفوذ کردند. Pain has penetrated the souls درد بر جانها رخنه کرده است. This […]
نمونه تشبیهات و عبارات متداول
تشبیهات و عبارات متداول as black as coal…. خیلی تاریک as white as snow … خیلی سفید as dry as a bone…. خیلی خشک as thin as a rake … خیلی لاغر as ugly as sin……. خیلی زشت as old as hills…..خیلی قدیمی as strong as a horse خیلی قوی as soft as silk…خیلی نرم […]
واژه «Elliptical»
Elliptical SYN: oval; ambiguous, either purposely or because key words have been left out An elliptical billiard ball wobbles because it is not perfectly round; an elliptical remark baffles because it is not perfectly clear بیضی شکل، بیضی؛ مبهم، گنگ؛ فشرده، موجز، کوتاه؛ (دستور) (عبارت) حذف دار، دارای حذف؛ (اجزای جمله) مستتر، مقدر، محذوف، افتاده […]
ترکیب across from
ترکیب across from بهمعنی «روبهرویِ» یا «مقابلِ» است. A woman was sitting across from me on the train در قطار زنی روبهروی من نشسته بود. Our house is across from the post office خانهی ما مقابلِ ادارهی پست است. برای اینکه نشان دهیم چه چیز فاصله انداخته است میان دو مکان یا …، لازم است […]
ساختاری برای اجازه گرفتن
فعلهای "can"، "could"، "may"، "might" و "would"
درباره irreparable & irreversible
irreparable & irreversible صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about or back; incapable of being made […]
فعل ترکیبی run across
فعل ترکیبی run across دو معنی دارد؛ معنی اول این فعل ترکیبی ‘کسی را به صورت تصادفی دیدن’ است. به یک مثال توجه کنید: I ran across two of my old friends when I went back to my hometown وقتی که به زادگاهم برگشتم دو نفر از دوستان قدیمیم رو به صورت تصادفی دیدم. […]
!Pour out everything you have at the feet of life
Pour out everything you have at the feet of life Life is now Right now, gather the simple joys of life that can lead to happiness! Start with simple things, like enjoying a beautiful piece of music a delightful book a fragrant cup of coffee or taking a deep breath in the snowy air هر […]
۴ اصطلاح کاربردی/ Upset the apple cart
Upset the apple cart خراب کاري کردن،گند زدن به کاري Jump down someone’s throat به کسي پريدن،پاچه کسي را گرفتن Flow with the tide با ديگران راه آمدن،با ديگران کنار آمدن Iron things out گره از مشکلي باز کردن
Wednesday, 8 January , 2025