بایگانی‌های عبارات زبان انگلیسی - صفحه 9 از 90 - الفبای زبان
اصطلاح !Wise up 08 آبان 1403

اصطلاح !Wise up

Wise up=become alert to or aware of something سر عقل بیا/ به خودت بیا It’s time to wise up and tell those around you that enough is enough وقت آن است که به خودت بیای و به اطرافیانتان بگویی که دیگر بس است

عباراتی بردی حفظ خونسردی در زبان انگلیسی 06 آبان 1403

عباراتی بردی حفظ خونسردی در زبان انگلیسی

  calm down آروم باش take it easy سخت نگیر stay calm خونسرد باش be patient صبور باش hold on to yourself خودتو کنترل کن don’t worry نگران نباش you don’t have to worry نباید نگران باشی there is no need to worry نیازی نیست که نگران باشی  

تفاوت Match & Race 06 آبان 1403

تفاوت Match & Race

واژه ی Match به معنی”مسابقه” برای بازیهایی بکار می‌روند که توپ داشته باشند مثل فوتبال ، بسکتبال ، پینگ‌پنگ و غیره . chess match, a tennis match, a football match A football match attracts most people واژه ی Race به معنی “مسابقه” برای هر بازی ای که با سرعت سرو کار دارد و همچنین بازیهای […]

تفاوت sometimes & simetime &some time در چیست؟ 01 آبان 1403

تفاوت sometimes & simetime &some time در چیست؟

Sometimes Sometime Some time فرق بین اینها چیست… Sometimes  گاهی اوقات Example: I sometimes see my friend Sometime  سری یک فرصت مناسب Example: Let’s get together sometime بیا سری یک فرصت مناسب همدیگر را ببینیم. Some time   مدتی Example: It took me some time to fix my car  

جملات کاربردی در تاکسی گرفتن 01 آبان 1403

جملات کاربردی در تاکسی گرفتن

How much is the fare        کرایه چقدر میشه ؟ Drop me off there                 .اونجا پیادم‌ کن Keep the change                   .بقیشو نگه دار

چند ساختار پرکاربرد با Make 01 آبان 1403

چند ساختار پرکاربرد با Make

Make an effort تلاش کردن Make an inquiry درخواست دادن Make an excuse بهانه آوردن Make a fortune وضع خوب مالی به دست آوردن Make friends دوست پیدا کردن Make a fuss غر زدن

واژگان معادل Smart در زبان انگلیسی 30 مهر 1403

واژگان معادل Smart در زبان انگلیسی

Gifted Brilliant Sharp Clever Intelligent Ingenious Knowledgeable Shifty Supersubtle Understanding

کلمات مرتبط با ورزش کردن 30 مهر 1403

کلمات مرتبط با ورزش کردن

  Strength معنی : قدرت مثال : Lifting weights increases your strength ترجمه : وزنه‌برداری قدرت شما را افزایش می‌دهد. Endurance معنی : استقامت مثال:Running long distances helps build endurance. ترجمه:دویدن مسافت‌های طولانی به تقویت استقامت کمک می‌کند.  Flexibility معنی : انعطاف پذیری مثال :Yoga improves flexibility in your muscles ترجمه :یوگا انعطاف‌پذیری عضلات شما […]

فعل عبارتی Bear out به چه معناست؟ 28 مهر 1403

فعل عبارتی Bear out به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb)  Bear out به معنای “تایید کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Confirm that something is correct   مثال: Statistics bear out the government’s claims on the issue آمار، ادعاهای دولت درمورد این موضوع را تایید می‌کند.  

عبارت Egg on به چه معناست؟ 28 مهر 1403

عبارت Egg on به چه معناست؟

‌ ‌فعل عبارتی (phrasal verb)  Egg on به معنای “تشویق کردن، تهییج کردن” هستش.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Encourage   مثال: The other students egged him on when he started arguing with the teacher وقتی او با معلم بحث می‌کرد بقیه دانش‌آموزان او را تشویق می‌کردند.