اصطلاح «ignorance is bliss» به چه معناست؟
ignorance is bliss مصداق ضرب المثل معروف «بی خبری، خوش خبری است»/نادانی سعادت است if you do not know about something, you do not worry about it What’s the point in knowing about all these problems if we can’t do anything about them? Sometimes ignorance is bliss, you know اگر نتوانیم کاری در مورد آنها […]
جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۵)
He is loaded وضعش توپه It is a pig in a poke مفت گرونه Quick-buck artist مفت خور Poor you آخی Tv dinner شام اماده یا حاضری Be it so هرچه بادا باد He is rolling in it طرف خرپوله
۲ اصطلاح/ For the time being & For sure
For the time being = For now Temporarily موقتا، فعلا، عجالتا For the time being, Janet is working as a waitress, but she really hopes to become an actress soon. جانت فعلا یک گارسون است، اما واقعا امیدوار است که روزی یک هنرپیشه شود. We’re living in an apartment for now, but soon we’ll be […]
درباره «Get a rise out of»
Get a rise out of To provoke a response from زیر زبان کسی را خالی کردن، از کسی حرف کشیدن You can kid me all day about my mistake, but you won’t get a rise out of me میتونی تمام روز منو در مورد اشتباهم دست بیندازی، اما هرگز نمیتونی از من حرف بکشی. I […]
افعال Get along with & Get along
Get along with To associate or work well with; to succeed or manage in doing سازگاری داشتن با، ساختن با ۲- سر کردن با، موفق بودن، ساختن با Terry isn’t getting along with her new roommate; they argue constantly تری با هم اتاقی جدیدش نمیسازه، اونا همیشه با هم دعوا دارن. ?How are you getting […]
افعال Get back & Get away with
Get back To return (جدا شدنی) برگشتن، بازگشتن، برگرداندن Mr. Harris got back from his business trip to Chicago this morning آقای هاریس امروز صبح از سفر تجاری به شیکاگو برگشت. ?Could you get the children back home by five o’clock میشه لطفا بچهها رو تا ساعت پنج به منزل برگردونی؟ Get away with To […]
ترکیب گرامری «go + adjective»
go + adjective – به معنای (شدن) است به این مثالها دقت کنید: Go blind—کور شدن Go deaf—کر شدن Go mad— دیوانه شدن Go bald — کچل شدن شما همچنین میتوانید برای تغییر رنگ نیز از این عبارت استفاده کنید؛ Her hair went white موهاش سفید شد She stopped breathing and her face went […]
۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery
He’s Open to Bribery او اهل رشوه است He’s a Bad Egg ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تختهش کمه) He’s Cut No Ice حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است
واژگان کاربردی (۱۰۲)
contest: رقابت، مشاجره، مسابقه revenge: انتقام، کینه جویی کردن mourning: سوگواری، عزاداری، ماتم malinger: تمارض کردن، خود را به ناخوشی زدن incidentally: اتفاقا، ضمنا intentionally: دانسته، عمدا interchangeably: بطور قابل معاوضه، بطور تبادل پذیر accidentally: اتفاقا، ناگهان accustomed: انس گرفتن، خو گرفتن ، عادت attached: پیوسته، ضمیمه، دلبسته ascribed: نسبت دادن، رونویس بردار، اسناد admitted: […]
نکته گرامری درباره حرف اضافه واژه Quality
برای صحبت در مورد کیفیت چیزی از ساختار of (a) high/low/poor quality استفاده میشود (حرف اضافهی with بکار نمیرود). مثلاً: Japanese electrical products tend to be of much higher quality محصولات الکتریکی ژاپنی معمولاً کیفیت بسیار بالاتری دارند. با توجه به توضیحات فوق، جملهی زیر اشتباه است: Switzerland produces goods with a very high quality […]
Saturday, 1 March , 2025