چند اصطلاح ضروری انگلیسی هنگام خرید کردن (۱۲)
?Do you have it in red قرمزش رو دارید؟ ?Can I get a discount میتونم تخفیف بگیرم؟ ?Any fitting room اتاق پرو هست؟ ?Is this available آیا این موجوده؟ ?Is there a warranty گارانتی داره؟ ?Can I exchange this میتونم تعویضش کنم؟
واژه ای برای «رک و راست بودن» در انگلیسی
upfront صادق، رک و روراست ، بی غل و غش Adam has always been upfront with us آدام همیشه با ما روراست بوده است She wasn’t upfront about her real intentions او درمورد نیات واقعیش با ما روراست نبود.
تفاوت بین right now و right away چیست؟
وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر مد نظر ماست. Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم. اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم
۳ واژه انگلیسی مرتبط با پول
Income معنی: پولی که شما در ازای شغلی که دارید میگیرید، درآمد شما رو تشکیل میده Example: People on higher income should pay more taxes کسانی که درآمد بیشتری دارن باید مالیات بیشتری هم بپردازن. Salary معنی: حقوقی که شما به صورت ماهیانه دریافت میکنید. Example: The average salary for a teacher is 39,000 dollars […]
افعال مربوط به حالتهای بدن
Sneeze :عطسه زدنCough : سرفه کردنYawn :خمیازه کشیدنHiccup: سکسکه کردنBurp : آروغ زدن Snore:خرو پف کردنMunch :ملچ ملوچ کردنSlurp :هورت کشیدن
افعال ترکیبی با Put
Put down :نوشتن Put on :پوشیدن Put in :اقدام کردن Put through: وصل گردن به کسی با تلفن Put off: عقب انداختن Put by :پس انداز کردن Put across: توضیح شفاف دادن Put up with :کسی رو تحمل کردن
۳ اصطلاح پرکاربرد/ «I’m out of sorts» به چه معناست؟
?Can you cover me میتونی جام وایسی؟ هوامو داری؟ Don’t rain on my parade تو ذوقم نزن! I’m out of sorts حوصله ندارم
معنی عبارت It’s just me
از این عبارت به معنی “فقط خودم هستم” وقتی استفاده میکنیم که به تنهایی جایی بریم در حالی که انتظار داشتن شما با کسی بیاید. برای مثال بدون همسرتون به یه مهمونی میرید. ازتون میپرسن پس همسرتون کو؟در جواب میگید: It’s just meیعنی فقط خودم هستم و همسرم باهام نیست A: Hello, everyone!B: Hey, Fernando! […]
به آدم «خانه نشین» چه می گویند؟
Homebody=One whose interests center on the home معنی: خونه دوست؛ خانه نشین- کسی که اهل فعالیتهای بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح میده. Terry’s a bit of a homebody, so there was no more clubbing تری کمی خانه نشین/ خانه دوست است، بنابراین دیگر خبری از باشگاه نبود I’ll […]
Wednesday, 22 January , 2025