واژه «Spirits»
Spirits Happy; in a good mood=(to be) In good/high spirits سرحال/خوشحال بودن، حوصله داشتن، شاد و شنگول بودن، هیجان زده بودن After she won the tennis tournament, Elizabeth was in good spirits الیزابت بعد از اینکه در مسابقات تنیس برنده شد، خوشحال بود. Sam was in good spirits after receiving his Christmas bonus سام […]
چند ضرب المثل معادل فارسی
This is the road to ruin این ره که تو میروی به ترکستان است What goes around, comes around هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی A wolf in sheep clothing گرگی در لباس میش Out of sight, out of mind از دل برود هر آنکه از دیده برفت Haste […]
اصطلاحات با کلمه Dead
Dead ahead سر راست،درست سر راه Dead color رنگ مات Dead end بن بست Dead alive نیمه جان Dead sleep خواب عمیق Dead letter نامه بدون آدرس Dead right کاملا درست Dead laws قوانین منسوخ Dead level کاملا مسطح Dead plant گیاه خشکیده Dead silence سکوت محض Dead soil خاک غیرقابل کشت Dead water آب […]
ضرب المثل ها، جملات قصار، حکایات، امثال
نقل قول (Saying): عبارات کوتاه و به یاد ماندنی. کلمات قصار (Aphorism): حکمت های کوتاه و تاثیر گذار. امثال و حکم (Adage): پندهای کوتاه و به یاد ماندنی که معروف هستند. ضرب المثل (Proverb): عبارات خردمندانه کوتاه و به یاد ماندنی که معروفند و اغلب از باور عامیانه گرفته شده است. سخن حکیمانه (Maxim): حکمت […]
چند عبارت کاربردی (۹)
Certifiedگواهي شده Certificate of deathگواهي فوت testimonyoral evidenceگواهي false evidenceگواهي كذب licensecertificateگواهينامه bogus certificateگواهينامه جعلي driving licenseگواهينامه رانندگي sick-leave certificateگواهینامه مرخصی استعلاجی
چند واژه کاربردی (۵)
practical:عملیpsychological:روانی، مربوط به روانشناسیsevere:شدید، ،سخت گیرsuitable:مناسبnumerous:متعددsufficient:کافیunusual:غیرعادیconsistent:استوارcultural:فرهنگیexisting:موجودfamous:معروفpure:خالص، بكرafraid:ترسیدهobvious:واضحcareful:مراقبlatter:پسین، دومیobviously:بدیهیunhappy:ناکام، نا خوشنودacceptable:قابل قبولaggressive:مهاجمboring:خسته کنندهdistinct:متمایزeastern:شرقیlogical:منطقیreasonable:معقولstrict:سخت گیر، یك دندهsuccessfully:با موفقیتadministrative:اداری، اجراییautomatic:اتوماتیکcivil:مدنی، مربوط به مدنیتformer:سابقmassive:عظیمsouthern:جنوبیunfair:غیر عادلانهvisible:قابل رویت
چند واژه کاربردی
different: مختلف،متفاوتused:استفاده شدهimportant:مهمevery:هر،هرکسlarge:بزرگavailable:قابل دسترسpopular:محبوبable:قادرbasic:اساسیknown:شناخته شدهvarious:گوناگونdifficult:دشوارseveral:چندینunited:متحدhistorical:تاریخیhot:داغuseful:مفیدmental:روانی، ذهنیscared:ترسیدهadditional:اضافیemotional:عاطفیold:قدیمیpolitical:سیاسیsimilar:مشابهhealthy:سالمfinancial:مالیmedical:پزشکیtraditional:مرسومfederal:فدرال
چند واژه کاربردی (۴)
rare:نادر، كمیابtechnical:فنی، تكنیكیtypical:نوعی، معمولیcompetitive:رقابتیcritical:بحرانیelectronic:الکترونیکیimmediate:فوریaware:مطلعeducational:آموزشیenvironmental:محیطیglobal:جهانیlegal:قانونیrelevant:مرتبطaccurate:دقیقcapable:توانا، لایقdangerous:خطرناکdramatic:دراماتیك، نمایشیefficient:موثرpowerful:قویforeign:خارجیhungry:گرسنه
برخی اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی-قسمت اول
۲۴/۷ این اصطلاح یکی از پر کاربردترین اصطلاحات برای بیان این مسئله است که شما یک کار را به مدت ۲۴ ساعت در طول هفته انجام می دهید. My little sister irritates me 24/7 خواهر کوچولوم ۲۴ ساعته من رو اذیت میکنه! A short fuse این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که بیشتر به دلیل […]
اصطلاحات و ضرب المثل های رایج زبان انگلیسی
تهیه و تنظیم:سار اکوشا/ اصطلاح معنا نحوه کاربرد A blessing in disguise نعمتی نهانی چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسید به عنوان بخشی از جمله A dime a dozen صدتا یه غاز چیزی شایع به عنوان بخشی از جمله Beat around the bush طفره رفتن نگفتن منظور تان، معمولا چون موذب کننده […]
Friday, 1 November , 2024