بایگانی‌های #الفبای زبان - صفحه 9 از 115 - الفبای زبان
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟ 28 آبان 1403
Neck of the woods چطور؟

۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟

Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه

۳  اصطلاح  انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟ 28 آبان 1403
have a cow چطور؟

۳ اصطلاح انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟

have a cow عصبانی و غمگین شدن از چیزی Let your hair down ریلکس بودن و لذت بردن / خوش گذراندن many moons زمان خیلی طولانی / مدت خیلی زیاد

۳ اصطلاح کاربردی/ A dime a dozen به چه معناست؟ 28 آبان 1403

۳ اصطلاح کاربردی/ A dime a dozen به چه معناست؟

Zero sum game اصطلاح ریاضی طور- بازی مجموع صفر ، بازی صفر مجموع loose cannon غیرقابل کنترل، غیرقابل پیش بینی/ آدم آتش به اختیار / آدمی که بدون فکر کاری را می کند A dime a dozen چیز بی ارزش و ساده برای بدست آوردن    

عضویت رایگان در کتابخانه‌های عمومی تا ۲۸ آبان ماه تمدید شد 27 آبان 1403

عضویت رایگان در کتابخانه‌های عمومی تا ۲۸ آبان ماه تمدید شد

با توجه به درخواست کتابداران و اعضا، طرح بخشودگی جرائم دیرکرد منابع و عضویت رایگان در کتابخانه‌های عمومی تا ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳ تمدید شد. به گزارش الفبای زبان، به مناسبت سی‌ودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، طرح بخشودگی جرائم دیرکرد منابع در طول این هفته و عضویت رایگان در روزهای در روزهای ۲۳، […]

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۱) 27 آبان 1403

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۱)

A dream becomes a goal when action is taken toward its achievement   رویا تبدیل به هدف میشه، زمانی که اقدامی در جهت دستیابی به آن صورت گیرد.   To be beautiful means to be yourself. You don’t need to be accepted by others.You just need to accept yourself   زیبا بودن یعنی خودت بودن. […]

تفاوت  right now و right away 27 آبان 1403

تفاوت right now و right away

وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم.   اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly     مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.

۴ اصطلاح کاربردی/ Knock off به چه معناست؟ 26 آبان 1403
Out of spite به چه معناست؟

۴ اصطلاح کاربردی/ Knock off به چه معناست؟

Keep your head   دست و پاتو گم نکن!      Such a guy   این دیگه کیه!   Knock off قیمت رو کم کن Out of spite     از سر لجبازی و کینه!  

فعل «Chase off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل «Chase off» به چه معناست؟

 فعل عبارتی (phrasal verb) Chase off به معنای “کسی را مجبور به ترک کردن یا فرار کردن از جایی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Force a person to leave or go away     مثال: The dog chased the postal worker off سگ کارمند اداره پست را فراری داد.  

فعل «Claw back» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل «Claw back» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Claw back به معنای “پس گرفتن پول” است.  مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Get money back مثال: The new tax will claw back what the government has given out in grants مالیات جدید پولی را که دولت به عنوان کمک های بلاعوض داده است، پس می‌گیرد.