بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 30 از 56 - الفبای زبان
!Give it a rest 08 مهر 1402

!Give it a rest

زمانی که می خواهید مخاطب صحبتش را تمام کند از این اصطلاحات و عبارات استفاده کنید: .Some things are better left unsaid.Don’t waste your breath.Keep it to yourself.Spare me the story!Save it!Shut up! (Impolite.)!Zip up your mouth!Give it a rest

برخی واژگان مشابه 08 مهر 1402

برخی واژگان مشابه

در زبان انگلیسی، برخی از کلمات ممکن است برای زبان آموزان که در مراحل ابتدایی یادگیری هستند، گیج کننده باشند. در ادامه چند مثال از این کلمات آورده شده است: “Accept” و “Except” “Accept” به معنای قبول کردن است، مثلا: She accepted his apology (او عذرخواهی او را قبول کرد). “Except” به معنای به غیر […]

?sorry What was I saying 04 مهر 1402

?sorry What was I saying

وقتی میخاید به نکته ای که در مورد آن حرف میزدید برگردید: ?What was I saying?Where was I?What were we talking aboutI’ve lost my train of thought for a momentI’m a little absent-minded

Stop being so nosy 04 مهر 1402

Stop being so nosy

Stop being so nosy دخالت نکن/ فضولی نکن

عبارات کاربردی برای حرف های تکراری! 03 مهر 1402

عبارات کاربردی برای حرف های تکراری!

وقتی مایل نیستید که گوینده حرفش راتکرار کند از عبارات زیر استفاده می کنید: So you saidI get the pointAll right, alreadyI heard you, alreadyStop harping on that subjectYou are preaching to the choirYou sound like a broken record

have something in hands 01 مهر 1402

have something in hands

have (something) in (one’s) hands=to have something well organized or under control اوضاع تحت کنترل/ چیزی که خوب ساماندهی شده باشد The police have the situation in hand پلیس اوضاع را در دست دارد

!None of your business 01 مهر 1402

!None of your business

None of your business به توچه! He asked what I was talking to Sam about. I told him it was none of his business او پرسید که در مورد چه چیزی با سام صحبت می کنم. به او گفتم به او ربطی ندارد

اصطلاح carry weight 29 شهریور 1402

اصطلاح carry weight

carry weight=be influential تاثیرگذار بودن/ اهمیت داشتن برای دیگران Her opinion carries a lot of weight with us نظرات او برای ما دارای اهمیت /با ارزش است

اصطلاح have a word 29 شهریور 1402

اصطلاح have a word

have a word=to talk about something with somebody با کسی حرف زدن I hope they will have a word with some of the mums امیدوارم با برخی از مادران صحبتی داشته باشند

upper echelons 29 شهریور 1402

upper echelons

upper echelons بالاترین رتبه در یک جامعه یا سازمان After years of service, she is now in the upper echelon of city officials او پس از سال ها خدمت، اکنون در رده بالای مقامات شهری قرار دارد