بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 21 از 58 - الفبای زبان
سه اصطلاح  have cold feet/Basket case/that’s the thing 25 بهمن 1402

سه اصطلاح  have cold feet/Basket case/that’s the thing

get/have cold feet  جا زدن، پا پس کشیدن  He got cold feet at the last minute  در آخرین لحظه جا زد.  Basket  Basket case  Someone or something in a useless or hopeless condition  خسته و درمانده، کوفته، عاجز و وامانده After working a 12-hour day and then coming home and cooking dinner for her family, […]

درباره Me time 24 بهمن 1402

درباره Me time

نویسنده:مهدی کلاته عربی/ Me Time  اشاره به زمانی دارد که دوست دارید تنها باشید و وقتتون رو به خودتون اختصاص دهید. (برای ضمایر مختلف هم me time به کار می‌رود)   I am going to spend me time in this city من میخوام وقتم رو تو این شهر بگذرونم. All mothers should try to find […]

چند اصطلاح درباره امتحانات 24 بهمن 1402

چند اصطلاح درباره امتحانات

I didn’t crack a book all semester کل ترم لای کتاب رو باز نکردم. I am burning the midnight oil شبها تا دیر وقت درس میخونم. I aced the test امتحانم رو عالی دادم. I messed/screwed up the test امتحانم رو افتضاح دادم. I passed with flying colors با نمره عالی پاس کردم. I passed […]

اصطلاح «ignorance is bliss» به چه معناست؟ 24 بهمن 1402

اصطلاح «ignorance is bliss» به چه معناست؟

ignorance is bliss مصداق ضرب المثل معروف «بی خبری، خوش خبری است»/نادانی سعادت است if you do not know about something, you do not worry about it What’s the point in knowing about all these problems if we can’t do anything about them? Sometimes ignorance is bliss, you know اگر نتوانیم کاری در مورد آنها […]

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۵) 23 بهمن 1402

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۵)

He is loaded وضعش توپه It is a pig in a poke مفت گرونه Quick-buck artist مفت خور Poor you آخی Tv dinner شام اماده یا حاضری Be it so هرچه بادا باد He is rolling in it طرف خرپوله

درباره «Get a rise out of» 23 بهمن 1402

درباره «Get a rise out of»

Get a rise out of  To provoke a response from  زیر زبان کسی را خالی کردن، از کسی حرف کشیدن  You can kid me all day about my mistake, but you won’t get a rise out of me میتونی تمام روز منو در مورد اشتباهم دست بیندازی، اما هرگز نمی‌تونی از من حرف بکشی.  I […]

انواع مختلف کاربرد  By در جملات 21 بهمن 1402

انواع مختلف کاربرد By در جملات

کاربرد اول: زمان     در این کاربرد، کلمه by معنی “تا” و یا “قبل از” می دهد:   be home by five o’clock. (= at or before five) تا قبل از ساعت ۵ خانه باش By the end of the meal, everybody was drunk تا پایان غذا، همه مست بودند.   نکته: قبل از […]

۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery 21 بهمن 1402

۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery

He’s Open to Bribery   او اهل رشوه است He’s a Bad Egg   ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تخته‌ش کمه) He’s Cut No Ice   حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent 18 بهمن 1402

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent

  to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همه‌ی ما تا حدودی زمان‌های خوب را به یاد می‌آوریم و زمان‌های بد را فراموش می‌کنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۱) 17 بهمن 1402

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۱)

Everything happens for a reason I may not understand it now but I believe that God is preparing me for something better هر اتفاقی دلیلی دارد. ممکن است الان آن را درک نکنم اما به این معتقدم که خدا من را برای چیزهای بهتری آماده می کند…   Let us make our future now, and […]