بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 53 از 78 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی (۷۹) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۷۹)

Are you high? بالایی؟چیزی زدی؟یک اصطلاح عامیانه است که وقتی طرف مقابل چیزی میگه یا یه جوری رفتار میکنه که  انگار حالت طبیعی نیست زبونم بند اومدWords fail me CUT TO THE CHASE vs BEAT AROUND THE BUSH ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣معنی و معادل اصطلاحCUT TO THE CHASE سر اصل مطلب رفتن، حاشیه نرفتن، صاف سراغ اصل موضوع […]

چند اصطلاحات پلیسی 31 تیر 1402

چند اصطلاحات پلیسی

hands upدستا بالا Don’t moveتکون نخور hit the dirtبخواب رو زمین hand over your gunاسلحه ات رو تحویل بده frisk himجست و جوی بدنیش کنین/بگردینش spread themدست و پات رو باز کن bandit territory شهر هرت

چند اصطلاح نیمه کاربردی (۷۸) 31 تیر 1402

چند اصطلاح نیمه کاربردی (۷۸)

A blessing in disguise نعمتی نهانی A dime a dozen صدتا یه غاز Beat around the bush طفره رفتن Better late than never دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است Bite the bullet دندان روی جگر گذاشتن Break a leg موفق باشید به تنهایی Call it a day متوقف کردن کار کردن روی چیزی به […]

چند اصطلاح  (۷۷) 28 تیر 1402

چند اصطلاح (۷۷)

The apple of sb’s eye نور چشمی Wishes don’t wash the dishes با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه No by any manner of means به هیچ وجه،به هیچ نحوی You hit the nail on the head زدی تو خال،درست حدس زدی Hung up on someone به کسی دل بستن Curiosity killed the cat!!! فضولی […]

اصطلاح Through thick and thin 28 تیر 1402

اصطلاح Through thick and thin

Through thick and thin در هر شرایط- در هر سختی و آسانی under all circumstances, no matter how difficult To stay with someone or something “through thick and thin” is to persevere through good times as well as bad مثال: She stood beside her friend through thick and thin

اصطلاح loads of time 28 تیر 1402

اصطلاح loads of time

loads of time دفعات زیاد – چندین دفعه lots of timeI have to check things loads of times before I can leave قبل از اینکه بتوانم آنجا را ترک کنم، باید بارها چیزها را بررسی کنم I stayed in your house loads of times بارها در خانه تو ماندم

حروف اضافه بعد از صفات و فعلها 27 تیر 1402

حروف اضافه بعد از صفات و فعلها

Disappointed with someone از کسی ناامید بودن Mr. Brown is really disappointed with his children آقای براون واقعا از بچه هایش مایوس و ناامید است. Be doubtful of مشکوک بودن به I’m doubtful of his ability من به توانایی او شک دارم (مشکوک هستم. Indifferent to بی تفاوت و بی علاقه بودن به (در) They […]

اصطلاحات و عبارات کاربردی (۷۶) 27 تیر 1402

اصطلاحات و عبارات کاربردی (۷۶)

No offence به دل نگیر None taken به دل نگرفتم chill outاستراحت کردن kick offشروع کردن back outکنار کشیدن Look forجستجو کردن Give upرها کردن، تسلیم شدن Gone upافزایش یافتن Put offبه تعویق انداختن What a pityچه حیف What a nerveچه پررو! What’s the useفایدش چیه؟ که چی؟ What a reliefآخیش، راحت شدم I’m around […]

Let alone 27 تیر 1402

Let alone

چه برسه به این که=Let alone It is incredible that the 12-year-old managed to even reach the pedals, let alone drive the car باور نکردنی است که این نوجوان ۱۲ ساله حتی توانسته است به پدال ها برسد، چه رسد به رانندگی با ماشین. He can’t boil water, let alone prepare a dinner for eight […]

اصطلاحات و لغات مهم هتل 27 تیر 1402

اصطلاحات و لغات مهم هتل

Book accommodations:رزرو اقامتگاه Check-in at the hotel:مراحل اتاق گرفتن Stay overnight:ماندن در شب Five-star hotel:هتل ۵ ستاره Bed and breakfast:تعرفه هتل با صبحانه Boutique hotel:مهمان خانه اختصاصی و مدرن Check-out time:تایم تسویه حساب و تخلیه Hotel amenities:امکانات رفاهی هتل Room service:سرویس اتاق Single room:اتاق تک نفره Suite:اتاق مجلل هتل Complimentary breakfast:صبحانه رایگان Hotel receptionist:پذیرش هتل […]