Ask for advice
Take someone’s adviceپذیرفتن اندرز از شخصی Give a piece of adviceیک نصیحت کردن Any advice would be greatly appreciatedهرگونه مشاوره ای / پندی موجب امتنان خواهد بود I can’t afford to ignore someone’s adviceنمی توانم نصیحت…را نادیده بگیرم Welcome ALI’s advice on the matterاز مشاوره علی در این مورد استقبال می کنم Turn to Ali […]
پسوندهای فعل ساز
پسوندهای فعل ساز عبارتند از: en- en – er- ify -ate -ize whiten = white+en سفید کردن (white= سفید) flitter(flit)= flit+er بال زدن (flit= پرواز کردن) intensify=intense+ify تشدید می شود (intense = شدید، قوی) originate=origin+ate سرچشمه گرفتن (origin = ریشه، نسب) realize=real+ize فهمیدن/پی بردن (real = واقعی)
!Do time
Do time حبس/ زندانی کشیدن برای مدتی مثال: .He has been doing time in a federal penitentiary او مدتی را در یک زندان ندامتگاه فدرال گذرانده است. end up doing =end up doing something به آخر رسیدن کار یا چیزی/ آخر و عاقبت به چیزی ختم شدن مثال: I ended up doing all the work […]
تعارفات مودبانه
Welcome to our houseبه منزل ما خوش آمدید. I’m delighted to have you visitاز دیدار شما بسیار خوشحالم I’m delighted to have you hereخوشحالم که تشریف آوردید I’m so glad you could visitبسیار خوشحالم توانستید تشریف بیاورید I’m so glad you could comeخیلی خوشحالم که تشریف آوردید
In the red/in the black
In the red در وضعیت بحرانی به لحاظ مالی/خرج کردن بیشتر از درآمد .The company has been in the red for the last three quarters این شرکت در سه فصل گذشته در وضعیت قرمز قرار داشته است. In the black بدهکار نبودن به لحاظ مالی / یا وضعیت سود آور بودن .She hoped that her […]
take heart
take issue = disagree= express an opposed مخالفت کردن با چیزی–نظر مخالف داشتن take issue با حرف اضافه with همراه است. مثال: I took issue with him over his interpretation of the instructions I must take issue with a comment you made yesterday take into account = take account of = To consider or regard= […]
…That’s that
That’s that همین که گفتم- کلام آخر Meaning : there is nothing more to do or say about the matter- used to emphasize that a situation or decision can not be changed I don’t give it to you. That’s that She said that’s that was the car she wanted We close in five more metres […]
Break the bank
Break the bank گران قیمت/ هزینه زیاد to be very expensive or too expensive نکته: این اصطلاح معمولا در جملات منفی استفاده می شود Buy a car that’s dependable but won’t break the bank as in I guess the price of a movie won’t break the bank
put on a happy face
Mind your step جلوی پاتو نگاه کن Watch your step مواظب جلوی پات باش mind (one’s) step هشدار دادن به کسی با احتیاط راه برود watch one’s step این عبارت اغلب به عنوان یک پند و اندرز، مراقبت در راه رفتن استفاده می شود. Yours sincerely به معنی ارادتمند شما؛ یک راه رسمی برای پایان […]
چند اصطلاح کاربردی (۸۰)
Hang in there بی خیال نشو/ تحمل کن Hit the sack رفتن خوابیدن (من رفتم بخوابم) It’s not rocket science پیچیده نیست / آپولو نمیخوای هوا کنی Let someone off the hook کسی را برای چیزی مسئول ندانستن It’s not rocket science مختصر بگو/ خلاصه کن Miss the boat بسیار دیر است No pain, no […]
Monday, 23 December , 2024