بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 35 از 82 - الفبای زبان
خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر 10 آبان 1402

خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر

You’re way off base خیلی از موضوع پرتی ?Who asked you کی از تو نظر خواست؟ Joke’s on you ضایع شدی/ خیت شدی

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی 09 آبان 1402

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی

You cut me to the quick=to hurt someone’s feelings a lot بدجوری نارحتم کردی! Her thoughtless remark cut him to the quick اظهارات بی فکرانه او مرا به شدت ناراحت کرد

اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر 09 آبان 1402

اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر

I was skeptical شک داشتم Against my will بر خلاف میل باطنی من… If I do say so myself تعریف از خود نباشه

اصطلاح Call it a day 08 آبان 1402

اصطلاح Call it a day

Call it a day=To stop working or to end an activity برای امروز بسه/ دست کشیدن از کار I’m getting a bit tired now let’s call it a day من الان دارم کمی خسته می شوم برای امروز کافی است.

اصطلاح Cold feet 08 آبان 1402

اصطلاح Cold feet

Cold feet=Feeling nervous or hesitant about doing something احساس اضطراب و ترس / تردید/ I was going to try bungee jumping, but I got cold feet می خواستم بانجی جامپینگ را امتحان کنم، اما اضطراب /ترس دارم

اصطلاح All in the same boat 08 آبان 1402

اصطلاح All in the same boat

All in the same boat=In a similar situation, in the same position در وضعیت یکسانی هستیم/ شرایط یکسان/دچار همان مخمصه Everyone’s got too much work we’re all in the same boat همه کار زیادی دارند شرایط همه ما یکسان است

I’m on to you + دو اصطلاح دیگر 07 آبان 1402

I’m on to you + دو اصطلاح دیگر

I’m done talking دیگه حرفی ندارم As far as it goes تا حدودی I’m on to you آمار تو دارم

I’m speechless  + دو اصطلاح دیگر 07 آبان 1402

I’m speechless + دو اصطلاح دیگر

I’m speechless زبانم بند آمده The choice is yours انتخاب با توئه I’m not convinced متقاعد نشدم

اصطلاح Take a sip 07 آبان 1402

اصطلاح Take a sip

Get well soon زودتر خوب شو I kid you not شوخی نمی کنم Take a sip یه قُلپ بخور

همایند‌های کلمه “Pay” 06 آبان 1402

همایند‌های کلمه “Pay”

همایند‌های کلمه “Pay” Pay attentionتوجه کردن Pay a complimentتعریف و تمجید از کسی Pay your respectادای احترام کردن Pay a fineپرداخت جریمه Pay a billپرداخت قبض یا صورت حساب Pay in cashپرداخت نقدی Pay by credit cardپرداخت با کارت اعتباری