۴ اصطلاح کاربردی/ Upset the apple cart
Upset the apple cart خراب کاري کردن،گند زدن به کاري Jump down someone’s throat به کسي پريدن،پاچه کسي را گرفتن Flow with the tide با ديگران راه آمدن،با ديگران کنار آمدن Iron things out گره از مشکلي باز کردن
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۴)
And every my heart felt heavy I cried it was not my weakness it made me strong هر زمانی که قلبم سنگین بود من گریه کردم، این ضعف من نبود بلکه مرا قوی کرد! Friendship isn’t about who you have known the longest. It’s about who came and never left your side دوستی به این […]
پیشتازی رماناولیها در جایزه «ادبیات داستانی زنان»
فهرست نامزدهای اولیه جایزه ادبیات داستانی زنان درحالی اعلام شد که نویسندگان رماناولی نیمی از این فهرست را به خود اختصاص دادهاند. به گزارش ایسنا، «آن انرایت»، «کیت گرنویل» و «ایزابل حماد» از جمله نویسندگانی به شمار میروند که به فهرست نامزدهای اولیه جایزه ادبیات داستانی زنان امسال راه یافتند. «گاردین» نوشت، فهرست ۱۶نفره نامزدهای […]
درباره ۴ فعل /Advise, allow, forbid, permit
بعضی از فعلها در حالتی که مفعول نداشته باشند با ساختار ingدار و در حالتی که مفعول مستقیم داشته باشند، همراه با ساختار to +infinitive بکار میروند. برخی از این افعال عبارتند از: Advise, allow, forbid, permit, etc The teacher allowed talking as long as it was in English The teacher allowed us to talk […]
درباره Sports/Sport/A sport
Sports/Sport/A sport وقتی به یک ورزش خاص اشاره میکنیم، sport قابل شمارش است و میتواند همراه با a بکار برود: cricket is a very popular sport in Yorkshire کریکت یک ورزش محبوب در Yorkshire است. اما وقتی از ورزش در مفهوم کلی استفاده میکنیم، sport غیر قابل شمارش محسوب میشود: She writes articles on sport […]
مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه»
مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه» می شود: chicken scratch زمانی به کار برده می شود که بخواهیم بگوییم دستخط کسی بسیار ناخوانا است. مثال کاربردی: Teacher: Please give me your homework معلم: لطفا تکلیفت رو بده به من Student: Here you go دانش آموز: بفرمایید Teacher: I can’t read this. It’s too messy […]
a lot of همیشه معادل much نیست
در انگلیسی، a lot of همیشه معادل much نیست. She didn’t gain much experience She gained very little experience او تجربه چندانی بدست نیاورد (-) She didn’t gain a lot of experience She learnt sth from it او تجربهای که بدست آورد خیلی نبود (ولی یه چیزی یاد گرفته (+))
عبارات و جملات مفدی روزمره (۱۰۲)
Hear me out first اول گوش کن ببین چی میگم. Sorry, I didn’t quite catch that ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید. May I make a suggestion میتونم یک پیشنهادی کنم؟ by all means با کمال میل He/she/it caught my eye اون چشمم را گرفت./ازش خوشم اومد I know what you are up to میدونم […]
راه ساخت جملات شرطی بدون استفاده از ” If “
راه ساخت جملات شرطی بدون استفاده از ” If “ Provided (that)/ Providing (that) You will pass the exam providing that you study pretty well اگر خوب درس بخوانی، آزمون را پاس خواهی کرد. In case مثال: Take your umbrella in case it rains چترت را ببر اگر احیانا باران بارید بتوانی استفاده کنی. به […]
درباره گرامر All و Every
ALL و Every هم معنا هستند، ولی all با صورت جمع اسم به کار می رود: All towns have a post office ولی every با صورت مفرد اسم: Every town has a post office هر دو جمله بالا را می توان چنین ترجمه کرد: همه شهرها یک پستخانه دارند. همچنین در جملات منفی not all […]
Thursday, 23 January , 2025