اصطلاح «بعید است»
This is so unlike you از تو بعیده It was so unlike him to say something like that, with such intensity, that I was astonished آنقدر ازش بعید بود که او چنین چیزی بگوید، به حدی که من متحیر شدم
استفاده از Namely در جملات به چه منظور است؟
برای ذکر کردن نمونههای چیزی یا بیان دقیقتر و جزئی تر توضیح داده شده، از کلمهی namely استفاده میشود. قبل از namely از کاما استفاده میشود. …Namely = that is مثال: I have a new job، namely as a teacher من یک شغل جدید دارم، معلمی We need to concentrate on our target audience, namely […]
جملات آموزنده و امید بخش انگلیسی
Overcome in private Transform in private Improve in private Explore in private Create in private Study in private Build in private Grow in private Heal in private Love in private Date in private Lose in private Win in private Do in private Be private در حریم خصوصی به خود غلبه کنید. در حریم خصوصی تحول […]
اصطلاح «tattle on someone» به چه معنی است؟
چُغلی کردن/ اخبار غیرموثق
اصطلاح «بیا سو تفاهم را برطرف کنیم»
Let’s clear the air=Eliminate confusion بیا سو تفاهم را برطرف کنیم/بهتر کردن اوضاع We had a big argument, but I guess it helped clear the air between us ما دعوای بزرگی داشتیم، اما حدس میزنم که به بهتر شدن اوضاع بین ما کمک کرد
اصطلاح «آدم پوست کلفت»
Thick-skinned person پوست کلفت. آدم با ظرفیت. کسی که ناراحت نمیشه از انتقاد یا شوخی. He is so thick-skinned. I criticized his presentation point-by-point, essentially tearing him [it] apart [to shreds], but he took it so well and said he would send me a revision by next week او خیلی پوست کلفت است. من از […]
Shovel-Mittens-Snowball
Shovel پارو ، بیل Mittens دستکش Snowball گلوله برف
واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل)
aptly بطورمناسب، ازروی لیاقت، مستعدانه demonstration نمایش، تظاهرات، نشان دادن deviate منحرف شدن، پرت شدن، انحراف ورزیدن ingredients مواد تشکیل دهنده، اجزاء involuntarily بی اختیار، بدون اراده، بطور غیر ارادی marvel معجزه، اعجاز، تعجب، شگفتی moderate متوسط، معتدل، میانه، متعادل، مناسب motivate تحریک کردن، برانگیختن، تشویق کردن odd عجیب و غریب، غیرعادی، فرد profuse فراوان، […]
واژگان پیشرفته ضروری (۲)(تافل)
acknowledge تصدیق کردن، قبول کردن، تأیید کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن acquire بدست آوردن، پیدا کردن، حاصل کردن، آموختن adage ضرب المثل، مثل، پند assimilate وفق دادن، جذب کردن، شبیه ساختن، تلفیق کردن assortment دسته، ترتیب، طبقه بندی، دسته بندی caliber استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله condensed متراکم، فشرده، […]
مهم نیست…
No matter how hard I try مهم نیست چقدر سخت تلاش کنم. No matter how you feel مهم نیست چه احساسی داری. No matter how lonely I feel مهم نیست چقدر احساس تنهایی می کنم. Now matter how awful he is مهم نیست چقدر افتضاحه. No matter how old I am مهم نیست چند سالمه. […]
Friday, 22 November , 2024