تفاوت Believe & Believe in
؛Believe in something ۱-باور داشتن به وجود [داشتن] چیزی مثل خدا یا شانس… I believe in you, you can do this من به شما اعتماد دارم، شما می توانید ان را انجام دهید. ?Do you believe in ghosts آیا به وجود داشتن روح اعتقاد داری؟ James still believes in Father Christmas جیمز همچنان به […]
عبارات کاربردی گواهی نامه
Certified گواهي شده Certificate of death گواهي فوت testimony oral evidence گواهي false evidence گواهي كذب license certificate گواهينامه bogus certificate گواهينامه جعلي driving license گواهينامه رانندگي sick-leave certificate گواهینامه مرخصی استعلاجی
استفاده از ساختار Compared to
برای بیان “در مقایسه با ….” از ساختار Compared to استفاده میشود: Compared to Compared to her peers, she’s more intelligent در مقایسه با هم سن و سالهایش، او باهوش تر است. Compared to our small flat, Bill’s house seemed like a palace در مقایسه با آپارتمان کوچک ما، خانه بیل مانند یک قصر […]
علایم اختصاری رایج در چت کردن (۲)
علایم اختصاری رایج در چت کردن DC مخفف: Disconnect به معنای: قطع ارتباط با اینترنت C مخفف: See به معنای: دیدن، می بینمت U R مخفف: Your به معنای: برای شما K مخفف: Okay به معنای: خوبه، باشه، قبوله LTR مخفف: Later به معنای: بعدأ OMG مخفف: Oh My GOD به معنای: آه خدای من!
ریشه واژهی آدینه
ریشه واژهی آدینه این واژه در ایران باستان ati_ayanaka بوده است که به معنای حرکت به سویی و جمع شدن در آن نقطه میباشد. (که دقیقا معادل عربی آن جمعه است و تایید میکند جمع شدن در نقطهای برای عبادت در روزی خاص ریشهی باستانی دارد) آدیانکا-> آدیانکا-> آدیانه->آدینه
چند واژه کاربردی (۱۰۰)
Blame: To accuse. To hold responsible مقصر دانستن، سرزنش کردن Blanket: A cloth cover used to keep warm پتو Bleed: To lose blood خون آمدن از Blind: Not able to see کور Block: To stop something from being done. To prevent movement بلوك،بلوك کردن Blood: Red fluid in the body خون Blow: To move with […]
واژگان پرکاربرد در انگلیسی (۹۹)
acknowledge تصدیق کردن، قبول کردن، تأیید کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن acquire بدست آوردن، پیدا کردن، حاصل کردن، آموختن adage ضرب المثل، مثل، پند assimilate وفق دادن، جذب کردن، شبیه ساختن، تلفیق کردن assortment دسته، ترتیب، طبقه بندی، دسته بندی caliber استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله condensed متراکم، فشرده، خلاصه شده contradictory مغایر، مخالف، متناقض […]
لغات کاربردی (۹۸)
Very hard = challenging Tired = exhausted Angry = furious Clean = spotless do = perform/commit/conduct think = suppose/presume good = significant/impressive become better = improve important = remarkable/noticeable make clear = clarify not simple = complicated/ perplexed hard = difficult decide = make a decision
ویژگی های اخلاقی افراد (۷)
Ambitious بلندپرواز Arrogant مغرور Confident با اعتماد به نفس Aggressive پرخاشگر Responsible مسئولیتپذیر Honest صادق Two faced آدم دو رو Tolerant صبور و بامدارا Loyal وفادار Stingy خسیس Cunning موذی
واژه «Spirits»
Spirits Happy; in a good mood=(to be) In good/high spirits سرحال/خوشحال بودن، حوصله داشتن، شاد و شنگول بودن، هیجان زده بودن After she won the tennis tournament, Elizabeth was in good spirits الیزابت بعد از اینکه در مسابقات تنیس برنده شد، خوشحال بود. Sam was in good spirits after receiving his Christmas bonus سام […]
Sunday, 22 December , 2024