بایگانی‌های Idiom - صفحه 17 از 50 - الفبای زبان
اصطلاح «صحیح و سالم» 25 اردیبهشت 1403

اصطلاح «صحیح و سالم»

in one piece=all in one piece صحیحو سالم/ بدون کم و کاست/ بدون صدمه It was a difficult trip, but we all made it home in one piece. All our furniture arrived in one piece سفر سختی بود، اما همه ما صحیح و سالم به خانه برگشتیم. تمام اثاثیه ما صحیح و سالم رسید.   […]

جملاتی برای گفتن «دلتنگِ تواَم» 25 اردیبهشت 1403

جملاتی برای گفتن «دلتنگِ تواَم»

I can’t wait to see you again برای دیدن تو بیقرارم. I can’t wait to talk to you again برای صحبت با تو بیقرارم. I wish you were here ای کاش تو اینجا بودی.  I hope I see you soon امیدوارم به زودی ببینمت. I’m counting down the days روزها را می‌شمارم. I think of […]

عبارت win-win 24 اردیبهشت 1403

عبارت win-win

 ˌwin-win (adjective) [only before noun] برد-برد برای دپو طرف/ نتیجه دلخواه برای دو طرف  It’s a win-win situation all around The agreement is a win-win for everyone

اصطلاح جذاب «cover your tracks» 24 اردیبهشت 1403

اصطلاح جذاب «cover your tracks»

cover your tracks رد گم کنی/ از بین بردن آثار He’s a smart guy and he knew how to cover his tracks so the police couldn’t connect him to the crime او پسر باهوشی است و می‌دانست چگونه ردپای خود را بپوشاند تا پلیس نتواند او را به جنایت مرتبط کند. Bob didn’t cover his […]

مکالمه شماره (۱۱) 24 اردیبهشت 1403

مکالمه شماره (۱۱)

?A: Are you going to vote ?B: Yes, are you ?A: Yes, but what day are the elections ?B: You don’t know what day the elections are A: That’s why I’m asking you B: They’re this coming Tuesday A: Really B: Yes, I’m serious A: Good thing you told me B: I can’t believe you […]

اصطلاح «zero in on» به چه معناست؟ 23 اردیبهشت 1403

اصطلاح «zero in on» به چه معناست؟

zero in on=you focus your attention on it این اصطلاح دو معنی دارد ۱-تمام توجه خود را روی چیزی متمرکز کردن/۲-نشانه گرفتن با اصلحه   We’ve zeroed in on the real problem we don’t save enough money ما روی مشکل واقعی متمرکز هستیم پول کافی پس انداز نمی کنیم   I like the way our […]

چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹) 23 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹)

(جل الخالق) Holy moly (تپل مپل) Roly poly (کوتوله موتوله) Humpty Dumpty (کوچولو موچولو) Itsy bitsy (گوگولی مگولی) Goochy goochy goo (هوای دونفره) lovey dovey weather (باشه حتما) Okey dokey (آبکی شلکی) Wishy washy (یهویی، بخوای نخوای) Willy nilly (فس فس نکن) Don’t dilly dally

درباره فعل «to revive» 22 اردیبهشت 1403

درباره فعل «to revive»

to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry  مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند

اصطلاح «شایعه شده که…» 22 اردیبهشت 1403

اصطلاح «شایعه شده که…»

It’s rumored that شایعه شده که …. It’s rumored that she went bankrupt شایعه شده که اون ورشکسته شده. It’s rumored that they are getting married شایعه شده که اونا دارن ازدواج می‌کنن.    She accused him of starting rumors about her. Ever since his sudden resignation, rumors have been flying    او را به […]

اصطلاح «Nip something in the bud» 22 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Nip something in the bud»

Nip something in the bud معادل ضرب المثلی «جلوی ضرر و هروقت بگیری منفعته» است/ جلوی ضرر را گرفتن/چیزی را در مراحل اولیه متوقف کردن/در نطفه خفه رکردن  By arresting all the leaders, they nipped the rebellion in the bud  با دستگیری همه رهبران، شورش را در نطفه خفه کردند When the kid shows the […]