اصطلاحات خرید به انگلیسی
تهیه و تنظیم: سارا کوشا ۱-لغات در مورد خریدصندوق till / counterبارکد bar codeرسید هدیه gift receiptقفسه/ قفسه ها shelf/shelvesچرخ دستی trolleyپاکت/ پاکت پلاستیکی bag / plastic bagتخفیف discountکاغذ کادو gift wrapبرچسب قیمت price tag ۲-کلماتی که روی تابلوهای فروشگاه می بینیدتخفیف خورده ها bargainsیکی بخر یکی رایگان ببر buy 1 get 1 freeیکی بخر […]
اصطلاحات دندانپزشکی به انگلیسی
نویسنده: سارا کوشا breathدم ،نفس cavityخرابی و پوسیدگی دندان chewجویدن dental surgeonجراح دندانپزشک dentistدندانپزشک erosionرفتگى ،فرسودگى ،خوردگى ،فرسايش ،سايش fillingپر کردن flossنخ دندان fluorideفلوراید gingivitisالتهاب لثه gumsلثه mouthwashشستشوی دهان periodontalلثه ایی / مربوط به لثه root canalریشه دندان teethدندانها toothدندان toothbrushمسواک toothpasteخمیردندان toothpickخلال دندان whiteningسفید کردن دندان Dentistry دندان پزشکی :At the reception بخش پذیرش: […]
اصطلاحات درباره پول (۲)
تنظیم: شیدامهدوی/ رنگ پول یک شخص معنی: مقدار پولی که در دسترس یک شخص قرار دارد. Easy Money پول باد آورده معنی: پولی که با تلاش کمی به دست میآید Front Money پیشپرداخت معنی: پولی که ابتدا برای دریافت چیزی میپردازید Heavy Money پول سنگین معنی: پول زیاد آنها پول زیادی دارند. من مطمئن هستم […]
اصطلاحات و عبارات (۴)
ستاره کوشا/ Blissfully happy.She seems blissfully happy او خیلی خوشحال به نظر می رسد. To be thrilled برای بیان هیجان و حس رضایت بی اندازه از یک اتفاق خوشایند، می توان از این صفت استفاده کرد. .I’m absolutely thrilled that you are coming کاملاً هیجان زده ام از اینکه می آیی. نکته: دقت داشته باشید […]
انواع حالات روحی در انگلیسی
نویسنده: ساراکوشا/ خوشحال Relivedآسیب دیده Hurtغمگین یا تنها Lonelyعاشق In loveافسرده Sadدلتنگ Homesickسرافراز Proudهیجان زده Excitedوحشت زده Scaredسرحال Wellناامید Frustrated عصبانی Angryاز کوره در رفته Furiousمتعجب Surprisedخوشحال Happyخسته Tiredخیلی خسته Exhaustedدست پاچه Terrifiedآشفته Embarrassedخیلی آشفته Humiliatedگیج Confusedکلافه Bored تشنه Thirstyگرسنه Hungryخیلی گرسنه Starvingسیر Full/ Satisfiedخواب آلود Sleepyخونسرد Calmمضطرب یا ناراحت Uncomfortableعصبی Nervousدردمند In painبیمار Sickنگران […]
چند اصطلاح ضروری و کاربردی(۲)
نویسنده : شیدامهدوی/ Make a face این اصطلاح به معنی دهن کجی کردن، است. یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی که بدین صورت میتوانید در جمله آن را به کار ببرید؛ اصطلاح Blow it این اصطلاح از سری اصطلاحات پرکاربرد و رایج زبان انگلیسی به معنی از دست دادن فرصت است، گاهی وقتها زمانی که […]
چند اصطلاح ضروری و کاربردی (۳)
ستاره کوشا/ Apple of someone’s eye این عبارت زمانی به کار میرود که یک نفر را میخواهید نورچشمی صدا بزنید. همیشه در کلاسهای درس یک نفر است که معلم توجه بیشتری به او دارد و در واقع نور چشمی معلم است. اگر بخواهید او را خطاب کنید باید بدین صورت جملهبندی کنید؛ She is the […]
داستان کوتاه (۵)
نویسنده: ساراکوشا/ داستان انگلیسی دو برج: The Two Towers English Story: The Two Towers A long time ago, in an Italian city, they built a beautiful tower which was admired by everyone passing through. A little further down the road, in a neighbouring city, they had built a tower of similar beauty. The two towers […]
چند اصطلاح ضروری و کاربردی(۱)
ستاره کوشا/ Hit the books در نگاه اول به این اصطلاح، آن را مشت زدن به کتاب ترجمه میکنید، اما باید بدانید که این یک اصطلاح محبوب میان دانشجویان است، به خصوص دانشجویان آمریکایی، که به معنی زیاد مطالعه کردن میباشد. مثلاً زمانی که دانشجویان امتحان دارند به هم میگویند؛ hit the books یعنی کلی […]
Wednesday, 13 November , 2024