?Store Or Shop
“shop” به معنای هر مکانی است که کالاهای خرده فروشی، اغلب از یک نوع، مانند کالاهای برقی، لباس، مواد غذایی و غیره را به فروش می رساند.the British use shop mobile shop Butcher shop “store” به معنای یک فروشگاه بزرگتر است که به بخش هایی تقسیم شده و چندین نوع کالا را به فروش می […]
Two days away
Two days away is Wednesday دو روز دیگه چهارشنبه است. Two weeks away is winter دو هفته دیگه زمستونه.
ten minutes flat
flat =completely; absolutely دقیقاً-فیکس سر تایم- تاکید این قید بر سرعت انجام آن کار و کوتاهبودنِ زمان صرفشده است زمانی که می خواهیم بگوییم دقیقا و مُک کاری را انجام دادیم (سر ساعت یا دقیقا) از قید “flat“، درست بعد از زمان ذکرشده، استفاده میکنیم که معمولا در مکالمات غیررسمی استفاده می شود. in ten […]
لغات پرکاربرد و پیشرفته
grab: get quickly go with: to choose, pick would recommend: suggest complimentary: free still working on: not yet completed, need more time impatient: uncomfortable waiting, wanting to go fast food: food prepared and served quickly waitress: female server at a restaurant or bar fancy: nice, expensive, upscale casual: relaxed, not dressy
…Be Half Hearted
Have a Change of Heart تغییر عقیده و نظر دادن Follow your heart به نوای قلبت گوش کن Heart speaks to heart ضرب المثل «دل به دل راه داره» Open your heart با فردی مطمئن از احساساتت صحبت کردن- درد دل کردن one’s heart skips a beat قلبم از خوشحالی یک لحظه نزد My heart […]
اعضای بدن
Forehead: پیشانی Head: سر Eye: چشم Cheek: گونه Neck: گردن Shoulders: شانه ها Arm: بازو Knee: زانو Shin: ساق پا Toe: انگشت شست Heel: پاشنه Foot: پا Leg: پا، ران پا Finger: انگشت Hand: دست Elbow: آرنج Chin: چانه Mouth: دهان Nose: بینی Ear: گوش Eyebrow: ابرو Hair: مو
چند اصطلاح انگلیسی (۷۷)
(جل الخالق) Holy moly(تپل مپل) Roly poly(کوتوله موتوله) Humpty Dumpty(کوچولو موچولو) Itsy bitsy(گوگولی مگولی) Goochy goochy goo(عشقولی) lovey dovey(باشه حتما) Okey dokey(آبکی شلکی) Wishy washy(بخوای نخوای) Willy nilly(فس فس نکن) Don’t dilly dally
تفاوت art و artistic در حالت های وصفی
کلمه artistic به مفهوم “نشان دادن مهارت یا قوه تخیل یک هنرمند” است و به معنی هنری. Both my parents were highly imaginative and artistic این کلمه همچنین بیانگر ارتباط با هنر یا هنرمند است. His paintings have little artistic merit کلمه art چنانچه قبل از اسمی دیگر بکار رود و نقش وصفی داشته باشد، […]
اصطلاحات و لغات مهم در فرودگاه
Check-in counterپیشخوان ورود Security checkpointقسمت بازرسی امنیتی Boarding gateگیت پرواز Baggage claimمحل تحویل بار Departure loungeسالن انتظار Customs declarationاظهارنامه گمرکی Flight announcementاطلاعیه پرواز Cabin crewخدمه کابین Baggage allowanceحدمجاز بار Connecting flightپرواز متصل کننده Flight delayتاخیر پرواز Baggage tagبرچسب بار و بنه Final boarding callاخرین اعلان پرواز Baggage carouselتسمه نقاله Duty-free shopفروشگاه بدون مالیات Electronic boarding […]
Abolish
to officially end or stop – Abolish :Do away with completely- put an end to به معنای لغو کردن- برداشته شدن – منسوخ کردن – ملغی اعلام کردن Examples : He is in favor of abolishing the death penalty او طرفدار لغو مجازات اعدام است government has abolished import quotas and slashed tariffs دولت او […]
Thursday, 14 November , 2024