A dentist fills decayed teeth

?Where shall we meet کجا همدیگر را ببینیم؟ ?What time / When shall we meet چه ساعتی / کی همدیگر را ببینیم؟ Let’s meet at the new Chinese restaurant قرار ما در رستوران جدید چینی ?Is 7:30 ok with you? / How about 7:30 ساعت ۷:۳۰ برای تو خوبست؟

enchantment افسون، جادو، سحر hex ساحر، جادوگر، سحر و جادو کردن incantation افسون، جادو، طلسم، افسون گری، افسون خوانی، جادوگری، سحر، تبلیغات magicجادو، سحر، سحر آمیز rune شان مرموز، سخن مرموز، طلسم، سخن spell (past: spelt, spelled ; past participle: spelt, spelled) هجی کردن، املاء کردن، درست نوشتن، پی بردن به، خواندن، طلسم کردن، دل […]

Ubiquitous=found everywhere= very common خیلی معمولی/ جا افتاده بین مردم now days cafes are Ubiquitous امروزه کافه ها همه جا پیدا می شوند

Wise up=become alert to or aware of something سر عقل بیا/ به خودت بیا It’s time to wise up and tell those around you that enough is enough وقت آن است که به خودت بیای و به اطرافیانتان بگویی که دیگر بس است

واژه ی Match به معنی”مسابقه” برای بازیهایی بکار می‌روند که توپ داشته باشند مثل فوتبال ، بسکتبال ، پینگ‌پنگ و غیره . chess match, a tennis match, a football match A football match attracts most people واژه ی Race به معنی “مسابقه” برای هر بازی ای که با سرعت سرو کار دارد و همچنین بازیهای […]

Generous / Kind سخاوتمند/ مهربان/ بخششگر Full of energy / energetic پر انرژی و شاد Easy-going سخت نمی گیرد/ آدم راحت Warm hearted / friendly خونگرم/ صمیمی Truthful / honest صادق Reliable / responsible مورد اعتماد /آدم مسئول Bright روشنفکر Good-looking خوش تیپ و قیافه

fellow=a man or boy Fellow citizen ———–هم شهری Fellow countryman —–هم وطنFellow passenger ——–هم سفرFellow traveller ———-هم سفر Fellow player ————هم بازی Fellow student ———-هم شاگردیFellow worker ———–همکار

You know, you may find this hard to believe شاید باورش برات سخت باشه! I care about you برام مهمی And I just want to make sure that you don’t get hurt میخوام خیالم راحت بشه که آسیبی بهت نمیرسه