اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی
Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots میخواهم قبل از تصمیمگیری درباره خرید این چکمهها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.
اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
۳ اصطلاح پرکاربرد / «فقط لب تر کن» به انگلیسی چی می شه؟
I’m swamped بدجور سرم شلوغه! Just name it فقط لب تر کن! It comes in handy به درد میخوره!
مترادفی برای فعل «Tear up»
فعل عبارتی (phrasal verb) Tear up به معنای “پاره کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: rip into pieces مثال: I tore up my ex-wife’s letters and gave them back to him همه نامه های همسر سابقم را پاره کردم و به او برگرداندم. The old photo album had been torn into pieces, […]
اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟
Your concern is misplaced نگرانیت بی مورده! خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است. I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.
اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی
take after به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent پسرم استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته It’s strange but I don’t really take after […]
جملات آموزنده انگلیسی همراه ترجمه (۵۹)
It’s never too late to start over. If you weren’t happy yesterday, try something different today. Don’t stay stuck. Do better برای از اول شروع کردن هیچ وقت دیر نیست. اگه دیروز خوشحال نبودی، امروز یه چیز متفاوت رو امتحان کن. دست از تلاش نکش. یه کار بهتری بکن I chose you and I will […]
چند اصطلاح کاربردی / «خجالت میکشم» به انگلیسی چه می شود؟
خجالت میکشم I am ashamed خجالتم می دهی. You put me to the blush خوب که چی؟ ?So what خدا رحم کرد. That was a close shave خوابم سبک است. I am a light sleeper هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید. He who would catch fish must not […]
وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم!
جملاتی درمورد وقتی به شما کسی چیزی رو توضیح میده و شما متوجه نمیشید… ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتید؟ I’m sorry¸ but I don’t understand you ببخشید، ولی متوجه نمی شوم چی می گی. ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتی؟ ?Can you say that again¸ please می توانی دوباره بگی، […]
واژگان مرتبط با غذاخوردن/ chomp به چه معناست؟
blowout وعده غذای مفصل famished به شدت گرسنه hunger گرسنگی overindulge بیش از حد خوردن pig out تا خرخره خوردن chomp با سر و صدا جویدن (غذا) scarf out پرخوری کردن scoff سریع خوردن (مقدار زیادی غذا) underfed دچار سوء تغذیه stuffed کاملاً سیر (پس از خوردن غذا)
Monday, 24 February , 2025