بایگانی‌های الفبای زبان اصطلاحات کاربردی - صفحه 11 از 26 - الفبای زبان
اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی 08 شهریور 1403

اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی

I take the blame من تقصیر رو به گردن می‌گیرم / تقصیر را گردن گرفتن   If anything goes wrong, I’ll take the blame اگر مشکلی پیش بیاید، من مقصر هستم    I’m afraid there was a failure of communication and I take the blame for that من می ترسم در ارتباط با شکست مواجه […]

چند روش برای پرسیدن قیمت در زبان انگلیسی 07 شهریور 1403

چند روش برای پرسیدن قیمت در زبان انگلیسی

  ?How much is it ?How much does it cost ?What’s the price ?How much does it run ?How much will it cost me

چند عبارت برای تبریک گفتن در انگلیسی 07 شهریور 1403

چند عبارت برای تبریک گفتن در انگلیسی

برای تبریک به‌جای Congratulations از این عبارات استفاده کنیم: =Way to go Well done, as in That was a great lecture way to go آفرین، سخنرانی عالی ای بود تبریک می گویم =Hats off Hats off to Sara for finding such a splendid venue for a party تبریک به سارا برای یافتن چنین مکان باشکوهی […]

اصطلاحی برای «قرض گرفتن» در انگلیسی 06 شهریور 1403
bum off

اصطلاحی برای «قرض گرفتن» در انگلیسی

bum off=to beg or borrow something from someone ؟Can I bum off your pen می تونم خودکارتو قرض بگیرم؟ ?Can I bum a cigarette off you می تونم یک سیگار ازت قرض بگیرم؟

اصطلاحی برای «اصلا حرفشم نزن» درانگلیسی 06 شهریور 1403

اصطلاحی برای «اصلا حرفشم نزن» درانگلیسی

It’s out of questions  اصلا حرفشم نزن /امکان نداره   Asking my father for money was completely out of the question درخواست پول از پدرم اصلا حرفشم نزن Wearing a stained blouse to dinner was out of the question پوشیدن بلوز لکه دار برای شام اصلا امکان نداره/ حرفشم نزن

چند جمله و اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اصطلاح «فقط بلدی حرف بزنی» 05 شهریور 1403

چند جمله و اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اصطلاح «فقط بلدی حرف بزنی»

His car has a personalized number plate ماشین او دارای پلاک شخصی است. I choked up when I saw her again وقتی دوباره دیدمش بغض کردم. This song really chokes me up این آهنگ واقعا بغض منو درمیاره. None whatsoever به هیچ وجه. This is an outrage این یه بی احترامیه. I’m just teasing you […]

واژه ای برای «رک و راست بودن» در انگلیسی 05 شهریور 1403

واژه ای برای «رک و راست بودن» در انگلیسی

upfront صادق، رک و روراست ، بی غل و غش   Adam has always been upfront with us   آدام همیشه با ما روراست بوده است She wasn’t upfront about her real intentions او درمورد نیات واقعیش با ما روراست نبود.

به آدم «خانه نشین» چه می گویند؟ 29 مرداد 1403

به آدم «خانه نشین» چه می گویند؟

Homebody=One whose interests center on the home   معنی: خونه دوست؛ خانه نشین- کسی که اهل فعالیت‌های بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح می‌ده.   Terry’s a bit of a homebody, so there was no more clubbing تری کمی خانه نشین/ خانه دوست است، بنابراین دیگر خبری از باشگاه نبود   I’ll […]

۲ اصطلاح / « fancy meeting you here» به چه معناست؟ 28 مرداد 1403

۲ اصطلاح / « fancy meeting you here» به چه معناست؟

Good news is on the way خبرهای خوب در راه است!    fancy meeting you here  چه عجب ازین طرفا.

اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟ 21 مرداد 1403

اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟

Hit the hay رفتن خوابیدن I can’t stay up anymore . I’m gonna hit the hay   ن دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم. Hit the road رفتن به راه افتادن   It’s getting late. I’d better hit the road دارد دیر می‌شود. بهتر است بروم.