بایگانی‌های اصطلاحات پرکاربرد زبان - صفحه 21 از 33 - الفبای زبان
یک اصطلاح برای بیان «غافلگیرم کردی» 29 آبان 1402

یک اصطلاح برای بیان «غافلگیرم کردی»

caught off guard=to surprise someone غافلگیرم کردی   Charm the audience and catch them off guard   تماشاگران را مجذوب خود کنید و آنها را غافلگیر کنید   The securities analyst was caught off guard by that financial report   تحلیلگر اوراق بهادار با آن گزارش مالی غافلگیر شد   

چند کلمه کاربردی در جغرافیا 29 آبان 1402

چند کلمه کاربردی در جغرافیا

 Ocean اقیانوس Waterfall آبشار Lake دریاچه Island جزیره  Desert بیابان Sand dune تپه شنی Peninsula شبه جزیره Forest جنگل Meadow مرتع، علفزار Bay خلیج Beach ساحل Pond برکه Mountain peak قله Mountain range رشته کوه Hill تپه Valley دره

اصطلاح «دیگه تکرار نمیشه» 17 آبان 1402

اصطلاح «دیگه تکرار نمیشه»

Won’t happen again دیگ تکرار نمیشه !Don’t worry about it. It won’t happen again. I give you my word نگرانش نباش دیگه تکرار نمیشه قول میدم !I’ll handle the situation more carefully next time and I ensure that it won’t happen again من دفعه بعد شرایط رو با دقت بهتری کنترل میکنم و تضمین میکنم […]

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۳) 16 آبان 1402

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۳)

That’s just a guts feeling ‎این فقط یک احساس درونییه follow your heart ببین دلت چی میگه My heart is heavy ‎ دلم گرفته است Don,t bottle up your heart/feeling احساستو قایم نکن..حرف دلتو بزن.. I’m blowing some steam on ‎ دارم عقده دلم رو خالی می کنم That’s very truthful of me ‎ با […]

چند جمله کاربردی (۹۴) 16 آبان 1402

چند جمله کاربردی (۹۴)

I’m depressed افسرده شدم. I’m feeling low حالم گرفته است. I’m feeling down پکرم. I’m feeling a little blue احساس دلتنگی می کنم. I’m feeling mentally under the weather بی حوصله ام I’m in the doldrums غمگینم I’m down in the dumps حالم گرفته است.

اصطلاح You remind me of 16 آبان 1402

اصطلاح You remind me of

زمانی که می خواهیم بگوییم تو منو یاد فلان چیز می ندازی از این عبارت ترکیبی استفاده می کنیم: …You remind me of   مثال: You remind me of my past تو منو یاد گذشته خودم میندازی. You remind me of my late mother تو منو یاد مادر مرحومم میندازی. You remind me of my […]

Get the hell out of here 13 آبان 1402

Get the hell out of here

Get the hell out of here برو گم شو، گورت رو گم کن؛ گور (خود را) گم کردن، رفتن گم شدن  They must pack up and get the hell out of here  باید اسباب‌هایشان را جمع کنند و بروند گم شوند.    Let’s get the ball out of here, before any shooting starts بهتر است […]

!Thanks for having me 10 آبان 1402

!Thanks for having me

Thanks for having me=thank you for inviting me ممنون که دعوتم کردی! Thank you for having me over to your house از اینکه من را به خانه خود دعوت کردید متشکرم Thank you so much for having me to your birthday celebration خیلی ممنون که منو به جشن تولدت دعوت کردی

خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر 10 آبان 1402

خیلی پرتی از موضوع +دو اصطلاح دیگر

You’re way off base خیلی از موضوع پرتی ?Who asked you کی از تو نظر خواست؟ Joke’s on you ضایع شدی/ خیت شدی

تست/امتحان کردن چیزی 09 آبان 1402

تست/امتحان کردن چیزی

Give it a whirl=give something a try یک امتحانی بکن/عبارت عامیانه برای تست کردن چیزی Jack planned to give it a whirl tonight by driving around his grandfather’s favorite car جک می خواست امشب یک امتحانی/ یک دوری با ماشین مورد علاقه پدربزرگش داشته باشد I wanted to give necklace a whirl in front of […]