بایگانی‌های اصطلاحات پرکاربرد زبان - صفحه 10 از 34 - الفبای زبان
فعل عبارتی «Think over» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «Think over»

Think over=consider something carefully=contemplate=meditate=mull= mull over فعل عبارتی (phrasal verb) Think over به معنای « به طور جدی به چیزی فکر کردن/جوانب چیزی را سنجیدن» است.تفاوت آن با  think شاید دراین باشد که موضوع جدی تری برای فکر کردن و تصمیم گیری وجود دارد.  مثال: he told the player to go home and think over […]

30 تیر 1403

فعل عبارتی «Wear off»

Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.

فعل عبارتی Turn down 30 تیر 1403

فعل عبارتی Turn down

Turn down=decrease the volume or strength (heat, light etc)    فعل عبارتی (phrasal verb) Turn down به معنای “کم کردن صدا یا قدرت” هستش. مثال: Please turn the TV down while the guests are here لطفا وقتی مهمان‌ها اینا هستند صدای تلویزیون را کم کن.

اصطلاح «راستشو بگو» در انگلیسی 24 تیر 1403

اصطلاح «راستشو بگو» در انگلیسی

 Come clean  راستش رو بگو!/ رو راست باش    I thought it was time to come clean with everybody من فکر کردم وقت آن رسیده که با همه رو راست باشیم  I thought it was time to come clean about what I’d been doing من فکر کردم وقت آن است راستشو بگم در مورد کاری […]

24 تیر 1403

اصطلاح «Hang up» به چه معناست؟

Hang up  فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.

اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی 23 تیر 1403
pull a fast one؛

اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی

pull a fast one=trick someone کسی را گول زدن کسی را فریب دادن   He pulled a fast one on me by paying me with a worthless check او با پرداخت یک چک بی ارزش، من را فریب داد I don’t think he was being truthful – I think he was just trying to pull […]

در جواب «thank you » چی بگیم؟! 19 تیر 1403

در جواب «thank you » چی بگیم؟!

My pleasure : باعث افتخار من Don’t mention it : حرفشم نزن No problem: چیزی نیست It was nothing: کاری نکردم

اصطلاح Go mad & get cold feet 19 تیر 1403

اصطلاح Go mad & get cold feet

   Go mad  دیوانه شدن، عصبانی شدن، کفر (کسی) درآمدن، از کوره به در رفتن  My husband will go mad when he finds out how much I paid for that dress  وقتی شوهرم بفهمد که من این پیراهن را چند خریده‌ام دیوانه خواهد شد.   He went mad from years alone in the jungle او […]

اصطلاح « As easy as ABC» به چه منظور است؟ 17 تیر 1403

اصطلاح « As easy as ABC» به چه منظور است؟

ABC=very easy= extremely easy خیلی ساده/مراحل مقدماتی چیزی To know the ABC of a a subject  مبادی و مقدمات موضوعی را دانستن  To be at the ABC of a subject  در مراحل مقدماتی موضوعی بودن  As easy as ABC  مثل آب خوردن، بسیار ساده و آسان

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۵۲) 11 تیر 1403

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۵۲)

You can not lead a battle if you think you look silly on a horse هرگز نميتونى در ميدان نبرد پيروز شوى اگر دائما به اين فكر كنى كه روى اسب مسخره به نظر مياى . It’s never too late to make a fresh start with God براى يک شروع تازه با خدا، هرگز دير […]