واژهشناسیِ شیرجه
واژۀ شیرجه از دو جزء تشکیل شدهاست: شیر (سلطانِ جنگل) + جه (ریشۀ فعلِ جَستن/ جهیدن). جهشِ/ پَرشِ آدم را به جهشِ/ پَرشِ شیر تشبیه کردهاند. وقتی شیرجه میزنید، مانندِ شیر به طرفی پَرش میکنید. مأخذ: داستانِ واژهها، نوشتۀ بهروز صفرزاده.
فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی منتشر شد
براساس فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی، دانشجویان مولف و مترجم تا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ فرصت دارند آثار خود را به دبیرخانه جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی ارسال کنند. به گزارش الفبای زبان به نقل از روابط عمومی سازمان ترویج مطالعه و نشر جهاد دانشگاهی، فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی با هدف ایجاد نشاط […]
چند واژه با mate
Cellmate هم سلولی Classmate هم کلاسی Playmate هم بازی Housemate هم خونه ای Helpmate همدم
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۳)
One of the most magical things is to correct your mistakes and use them to succeed یکی از جادویی ترین چیزها اصلاح اشتباهات و استفاده ازشون برای موفقیته… The older you get, the more you choose calmness over conflict and distance over disrespect. Your mental health, peace, and happiness become your ultimate priority — over […]
اصطلاح «Tit for tat» به چه معنی است؟
Tit for tat این به اون در! Meaning: actions done intentionally to punish other people because they have done something unpleasant to you An eye for an eye چشم در برابر چشم! Quid pro quo عوض – پاداش There’s a quid pro quo for everything in politics; you’ll soon learn that به زودی خواهی […]
واژههای غلطانداز
آسانسور ربطی به آسان و سُر خوردن ندارد. آفتابه ربطی به آفتاب ندارد. بیمار ربطی به مار ندارد. خدا ربطی به خود و آمدن ندارد. دوقلو ربطی به عددِ دو ندارد. سپاس ربطی به سه و پاس ندارد. شیشلیک ربطی به عددِ شیش ندارد. مدهوش ربطی به هوش و بیهوش ندارد.
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۲)
I admire people who choose to smile after all the things they have been through اون آدمهايى كه بعد از همه ى چيزهايى كه سرشون اومده باز هم انتخاب ميكنن لبخند بزنن رو تحسين ميكنم Don’t complain. Just rebuild your life شکایت نکن، فقط زندگیتو از نو بساز. To whoever reads this I hope something […]
واژگانی با Have
Collocations with HAVE have a bath دوش گرفتن have a drink نوشیدنی نوشیدن have a good time خوش گذرانیدن have a haircut موها را کوتاه کردن have a holiday به تعطیلات رفتن have a problem مشگل داشتن have a rest استراحت کردن have lunch ناهار خوردن have sympathy همدردی کردن
اصطلاح «وسط (انجام) کاری بودن»
be in the middle of (doing) something به معنی وسط (انجام) کاری بودن [مشغول انجام کاری بودن] هست . I can’t talk, I’m in the middle of a workout من نمیتونم حرف بزنم، من وسط تمرین هستم I can’t came, I’m in the middle of a cooking من نمیتونم بیام، من مشغول آشپزی […]
انعکاسی از تاثیرات زوال عقل بر ذهنِ خلاقِ «مارکز»
انتشار رمان «تا آگوست» نوشته «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده بزرگ برنده نوبل ادبیات، انعکاسی از تاثیرات زوال عقل بر یک ذهن خلاق است. به گزارش الفبای زبان– ایسنا، پسران گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات، رمان «تا آگوست» را پس از مرگ این نویسنده و بر خلاف خواسته پدرشان در سال ۲۰۱۴ […]
Saturday, 23 November , 2024