اصطلاح «ignorance is bliss»
ignorance is bliss این اصطلاح اشاره دارد به ضرب المثل معروف خودمان دارد که می گوید «بی خبری خوش خبری»/بیانگر آرامشی که افراد ناآگاه دارند He never keeps up with the news or cares about the troubles in the world because he believes that ignorance is bliss او هرگز با اخبار همراه نیست و به […]
درباره فعل «to revive»
to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند
اصطلاح «شایعه شده که…»
It’s rumored that شایعه شده که …. It’s rumored that she went bankrupt شایعه شده که اون ورشکسته شده. It’s rumored that they are getting married شایعه شده که اونا دارن ازدواج میکنن. She accused him of starting rumors about her. Ever since his sudden resignation, rumors have been flying او را به […]
اصطلاح «Nip something in the bud»
Nip something in the bud معادل ضرب المثلی «جلوی ضرر و هروقت بگیری منفعته» است/ جلوی ضرر را گرفتن/چیزی را در مراحل اولیه متوقف کردن/در نطفه خفه رکردن By arresting all the leaders, they nipped the rebellion in the bud با دستگیری همه رهبران، شورش را در نطفه خفه کردند When the kid shows the […]
اصطلاح «a feast for the eyes»
a feast for the eyes چشم نواز/ دلربا/جذاب An especially attractive, pleasing, or remarkable sight or visual experience His newest film has such lush cinematography that it is truly a feast for the eyes جدیدترین فیلم او چنان فیلمبرداری پرآذینی دارد که واقعاً چشم نواز و زیبا است There are so many wonderful displays, pictures, […]
چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم»
but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am من همینم که هستم
کلمه هایی که همیشه با «have» می آیند
کلمه هایی که همیشه با “have” می آیند : Have a bath Have a drink Have a good time Have a haircut Have a holiday Have a problem Have a relationship Have a rest Have lunch Have sympathy حمام کردن نوشیدن (یه نوشیدنی) اوقات خوشی داشتن کوتاه کردن مو تعطیلات رفتن مشکل داشتن رابطه داشتن […]
چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger
He doesn’t lift a finger دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)
اصطلاح «در ناز ونعمت بزرگ شدن»
Born with a silver spoon=born into a very rich family در ناز ونعمت بزرگ شدن She may have a lot of money, but she earned every penny herself; she wasn’t born with a silver spoon in her mouth او ممکن است پول زیادی داشته باشد، اما هر پنی را خودش به دست آورده است. […]
اصطلاح/ ضرب المثل «گله را به دست گرگ سپردن»
fox guarding the henhouse گله را به دست گرگ سپردن اصطلاح fox guarding the henhouse «روباه نگهبانی از مرغخانه» به معنای قرار دادن شخصی نامناسب در موقعیت اعتماد یا قرار دادن کسی در موقعیتی است که خودش را پلیس نگه میدارد. My sister is going to put her ex-convict brother-in-law in charge of her business, […]
Saturday, 23 November , 2024