نمونه مکالمه انگلیسی در هواپیما
?Can i have a pillow میتونم یه بالش داشته باشم؟ ?can i have a blanket میتونم یه پتو داشته باشم؟ ?can i have a pair of headphones میتونم یه هدفون داشته باشم؟ ?could i have some water میتونم یه مقدار آب داشته باشم؟ ?Could i have some extra napkins میشه […]
افعال عبارتی «Look for» & «Pass out»
Look for=Try to find فعل عبارتی (phrasal verb) Look for به معنای دنبال (چیزی یا کسی) گشتن/پیش بینی کردن، نگران بودن I’ve been LOOKING FOR all their hidden files, but I can’t find them anywhere من در جستجوی همه پرونده های مخفی آنها هستم، اما آنها را در هیچ جایی پیدا نمی کنم. Pass […]
فعل عبارتی «Ask over»
Ask over=Invite=ask round= invite ask in فعل عبارتی (phrasal verb) Ask over به معنای “دعوت کردن”است/درخواست داشتن They have ASKED us OVER for drinks on Friday اونها روز جمعه ما رو به نوشیدنی دعوت کردند. We’re asking some friends over for dinner on Saturday night ما چند دوست برای شام شنبه شب دعوت کردیم I […]
عباراتی با Owe
I owe you an apology من به تو یک عذرخواهی بدهکارم! I still owe on the car من هنوز بابت ماشین بدهکارم I owe you a drink بهت یک نوشیدنی بدهکارم I owe you my thanks مدیون تو هست/یکی طلب من به شما She still owes me for all the times I’ve helped her out […]
عبارت «To be honest»
عبارت “To be honest” رو چه در ابتدای جمله تون و چه در انتهاش میتونید بکار ببرید.این عبارت می تواند به معنای «راستش را بخواهی/صادقانه» معنی می شود. به این مثالها توجه کنید: To be honest, I think you’re really good at soccer راستشو بخوای فکر کنم تو در فوتبال خیلی ماهر هستی. I […]
واژه خودسِتایی +۲ واژه دیگر
hackles سیخ شدن موهای بدن(از ترس یا خطر) synonyms: dander choler anger irritability the dog continued to growl, its hackles raised سگ به غر زدن ادامه داد، موهای تنش سیخ شد lucent= softly bright or radiant تابناک، روشن و شفاف :synonyms aglow lambent luminous bright the moon was lucent in the background ماه در […]
اصطلاح «cushy job» برای تنبل هاست؟
cushy job=A job that is easy یک اصطلاح اسلنگ به معنی: کار راحت / بی دغدغه و آسان cushy job or life is very easy and does not need much effort شغل یا زندگی دلپذیر بسیار آسان است و نیاز به تلاش زیادی ندارد خود واژه Cushy مد نظر ماست که به معنای بی درد […]
۳ اصطلاح/ دیگه کارد به استخونم رسیده!
I owe you an apology من به تو یک عذرخواهی بدهکارم! That is the last straw دیگه کارد به استخونم رسیده! Live it up حالشو ببر! خوش بگذرون!
فعل عبارتی «Act up »
فعل عبارتی Act up دو معنا دارد: ۱-در اولی که جز اصطلاحات اسلنگ و عامیانه محسوب می شود به معنای «بد یا عجیب کار کردن چیزی/شیطونی/ لوس بازی و …» است . ۲-دیگری به معنای «ارتقا شغلی و غیره یافتن» بسته به جمله ای که در آن به کار برده می شود می تواند معانی […]
واژه «Phlegmatic»+ مترادف ها
phlegmatic=showing little emotion بی عرضه، بی تفاوت، شخص خونسرد وبی رگ، شخصیت بلغمی :synonyms for phlegmatic apathetic impassive stoic and stolid He is also phlegmatic on the subject of his dealings with Hollywood او همچنین نسبت به موضوع برخوردش با هالیوود خیلی خونسرد است It’s almost unbelievably fitting that these supremely phlegmatic men live in […]
Friday, 22 November , 2024