بایگانی‌های عبارات زبان انگلیسی - صفحه 89 از 90 - الفبای زبان
03 آبان 1401

اصطلاحات ضروری (۱۱)

تهیه و تنظیم:صغری توحیدلو/ بخش دوم- اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی به چه منظور to what end باید به کارش ایولله گفت. You must hand it to him. با صحبتهایت حالم را بهم میزنی. You make me ill with your speech. به جرأت میتوانم بگویم… I dare say… بپایید. ملتفت باشید. Mind your eye. ببخشید پشتم […]

اصطلاحات ضروری (۱۰) 03 آبان 1401

اصطلاحات ضروری (۱۰)

تهیه و تنظیم:ساراکوشا/ بخش اول- ضرب المثل های کاربردی زبان انگلیسی نابرده رنج گنج میسر نمی شود no pains ,no gains خواستن توانستن است where there is a will there is a way اب در هاون کوبیدن he beats a dead horse پول علف خرس نیست money doesn’t grow on the tree نوش دارو بعد […]

اصطلاحات و عبارات مربوط به رستوران و غذا (۱۰۰) 02 آبان 1401

اصطلاحات و عبارات مربوط به رستوران و غذا (۱۰۰)

تهیه و تنظیم؛ زهرا کلاته عربی/ لغات و اصطلاحات کاربردی و مفید در مکالمات زبان انگلیسی مربوط به غذا و رستوران که در زندگی روزمره بسیار مورد استفاده قرار میگیرند را میتوانید در زیر مشاهده بفرمایید : ۱- می توانی یک رستوران با کلاس بهم معرفی کنی؟Can you put me onto a high-class restaurant? ۲- […]

اصطلاحات مربوط به بیمارستان 01 آبان 1401

اصطلاحات مربوط به بیمارستان

تهیه خبر: ساراکوشا/ I need a physical این اصطلاح برای زمانی استفاده می شود که شما می خواهید یک چکاپ سالانه داشته باشید Do I need to have surgery آیا نیاز به عمل جراحی دارم؟ در زبان انگلیسی surgery به معنی عمل جراحی است و همچنین یک کلمه دیگر برای این موضوع استفاده می شود […]

واژگان و اصطلاحات مربوط به موسیقی در زبان انگلیسی 15 مهر 1401

واژگان و اصطلاحات مربوط به موسیقی در زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: سارا کوشا/ A Accelerando (کلمه ایتالیایی به معنای تند شدن) تند شدن تدریجی و کم کم آهنگ Adagio (کلمه ایتالیایی به معنای آرام): به این معنی که موسیقی باید به آرامی اجرا شود. قطعه Barber’s Adagio (موسیقیدان آمریکایی) مثال درخشانی در این رابطه است. Allegro (کلمه ایتالیایی به معنای پرشور و سرزنده): […]

اصطلاحات خرید به انگلیسی 09 مهر 1401

اصطلاحات خرید به انگلیسی

تهیه و تنظیم: سارا کوشا ۱-لغات در مورد خریدصندوق till / counterبارکد bar codeرسید هدیه gift receiptقفسه/ قفسه ها shelf/shelvesچرخ دستی trolleyپاکت/ پاکت پلاستیکی bag / plastic bagتخفیف discountکاغذ کادو gift wrapبرچسب قیمت price tag ۲-کلماتی که روی تابلوهای فروشگاه می بینیدتخفیف خورده ها bargainsیکی بخر یکی رایگان ببر buy 1 get 1 freeیکی بخر […]

اصطلاحات دندانپزشکی به انگلیسی 30 شهریور 1401

اصطلاحات دندانپزشکی به انگلیسی

نویسنده: سارا کوشا breathدم ،نفس cavityخرابی و پوسیدگی دندان chewجویدن dental surgeonجراح دندانپزشک dentistدندانپزشک erosionرفتگى ،فرسودگى ،خوردگى ،فرسايش ،سايش fillingپر کردن flossنخ دندان fluorideفلوراید gingivitisالتهاب لثه gumsلثه mouthwashشستشوی دهان periodontalلثه ایی / مربوط به لثه root canalریشه دندان teethدندانها toothدندان toothbrushمسواک toothpasteخمیردندان toothpickخلال دندان whiteningسفید کردن دندان Dentistry دندان پزشکی :At the reception بخش پذیرش: […]

اصطلاحات درباره پول (۲) 30 شهریور 1401

اصطلاحات درباره پول (۲)

تنظیم: شیدامهدوی/ رنگ پول یک شخص معنی: مقدار پولی که در دسترس یک شخص قرار دارد. Easy Money پول باد آورده معنی: پولی که با تلاش کمی به دست می‌آید Front Money پیش‌پرداخت معنی: پولی که ابتدا برای دریافت چیزی می‌پردازید Heavy Money پول سنگین معنی: پول زیاد آن‌ها پول زیادی دارند. من مطمئن هستم […]

اصطلاحات و عبارات (۴) 28 شهریور 1401

اصطلاحات و عبارات (۴)

ستاره کوشا/ Blissfully happy.She seems blissfully happy او خیلی خوشحال به نظر می رسد. To be thrilled برای بیان هیجان و حس رضایت بی اندازه از یک اتفاق خوشایند، می توان از این صفت استفاده کرد. .I’m absolutely thrilled that you are coming کاملاً هیجان زده ام از اینکه می آیی. نکته: دقت داشته باشید […]

انواع حالات روحی در انگلیسی 27 شهریور 1401

انواع حالات روحی در انگلیسی

نویسنده: ساراکوشا/ خوشحال Relivedآسیب دیده Hurtغمگین یا تنها Lonelyعاشق In loveافسرده Sadدلتنگ Homesickسرافراز Proudهیجان زده Excitedوحشت زده Scaredسرحال Wellناامید Frustrated عصبانی Angryاز کوره در رفته Furiousمتعجب Surprisedخوشحال Happyخسته Tiredخیلی خسته Exhaustedدست پاچه Terrifiedآشفته Embarrassedخیلی آشفته Humiliatedگیج Confusedکلافه Bored تشنه Thirstyگرسنه Hungryخیلی گرسنه Starvingسیر Full/ Satisfiedخواب آلود Sleepyخونسرد Calmمضطرب یا ناراحت Uncomfortableعصبی Nervousدردمند In painبیمار Sickنگران […]