چند واژه کاربردی (۱۰۰)
Blame: To accuse. To hold responsible مقصر دانستن، سرزنش کردن Blanket: A cloth cover used to keep warm پتو Bleed: To lose blood خون آمدن از Blind: Not able to see کور Block: To stop something from being done. To prevent movement بلوك،بلوك کردن Blood: Red fluid in the body خون Blow: To move with […]
عبارات و اصطلاحات وضعیت روحی افراد
I am on the edge قاتی ام I’m just fine عالیم I’m over the moon خیلی خوشحالم So so ای بد نیستم I am fried دیگه نمیکشم/تحمل ندارم (جسمی و روحی) I am fed up دیگه به اینجام رسیده I am in black mood ناراحتم I am on my last legs دیگه نا ندارم I […]
ویژگی های اخلاقی افراد (۷)
Ambitious بلندپرواز Arrogant مغرور Confident با اعتماد به نفس Aggressive پرخاشگر Responsible مسئولیتپذیر Honest صادق Two faced آدم دو رو Tolerant صبور و بامدارا Loyal وفادار Stingy خسیس Cunning موذی
واژه «Spirits»
Spirits Happy; in a good mood=(to be) In good/high spirits سرحال/خوشحال بودن، حوصله داشتن، شاد و شنگول بودن، هیجان زده بودن After she won the tennis tournament, Elizabeth was in good spirits الیزابت بعد از اینکه در مسابقات تنیس برنده شد، خوشحال بود. Sam was in good spirits after receiving his Christmas bonus سام […]
اصطلاح «in the thick of things» به چه معنی است؟
in the thick of things در بحبوحه مسائل/ در کشاکش مشکلات Very busy; in the middle of or preoccupied with something or several things Sorry I couldn’t make it to your birthday lunch on Wednesday—I’m afraid I’m really in the thick of things at the moment متاسفم که نتوانستم روز چهارشنبه به ناهار تولد شما […]
انواع صداها
Sneeze عطسه کردن Cough سرفه کردن Snore خر و پف کردن Moan and groan غرولند کردن Growl غر غر کردن Murmur زمزمه کردن Mumble زیر لب چیزی گفتن Whisper پچ پچ کردن Whistle سوت زدن Shout داد کشیدن Scream جیغ کشیدن Voice صدا(انسان) Sound صدا (غیر انسان)
عبارات کاربردی برای توضیح و شفاف سازی
عباراتی برای بیان شفاف سازی for example for instance because one example is to illustrate such such as عباراتی برای توضیح بیشتر at this point because furthermore now in fact in this case عباراتی برای بیان دلایل as a result of because one reason is due to since
اصطلاح «ناشی شدن از چیزی»
Result in sth منجر شدن به چیزی It was an accident that resulted in the death of two passengers تصاوفی که منجر به مرگ دو مسافر شد. Result from sth ناشی شدن از چیزی We are still dealing with problems resulting from errors made in the past مشکلاتی که از اشتباهات گذشته ناشی شدهاند. Resulting […]
۱۱ معنی و کاربرد برای واژهی just
همین چند لحظهی پیش، بهتازگی: The plane just landed in New York هواپیما همین چند لحظهی پیش در نیویورک نشست. الان، در حال حاضر: I’m just finishing my book من الان دارم کتابم را تمام میکنم. درست (قبل/بعد/…): just after/before/over I got here just after nine من درست بعد از ساعت ۹ اینجا رسیدم. دقیقاً: […]
تفاوت Fewer & Less
برای بیان مقدار کمتر (چیزی که غیرقابلشمارش باشد) از less برای بیان تعداد کمتر (چیزی که قابلشمارش باشد) از fewer استفاده میشود. Less traffic would mean fewer accidents ترافیک کمتر یعنی تصادفات کمتر. There were fewer children in the class than expected تعداد دانش آموزانِ داخل کلاس کمتر از حد انتظار بود. We did less […]
Tuesday, 24 December , 2024