اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟
cast a spell=to use magic to male something happen جادو کردن-طلسم کردن Merlin waved his magic wand and cast a spell مرلین عصای جادویش را تکان داد و طلسم کرد
«obey an order» به چه معنی است؟
obey an order to do what someone orders or commands you to do اطاعت از دستورات Soldiers are taught to always obey orders به سربازان آموزش داده می شود که همیشه از دستورات اطاعت کنند
چند اصطلاح کاربردی/ It’s out of this world
Don’t take it out on me دقِ دلیتو سر من خالی نکن! Don’t walk away قسر در نرو! It’s out of this world محشره! hangs in the balance در هالهای از ابهامه!
ریشه واژه «آل»
آل واژه عربی به معنای /اهل/ از همین ریشه است. واج /ه/ در فرایند معمول زبانی بدل به همزه شده، چون این دو، واجگاه مشترکی دارند. در مرحله بعدی همزه دوم به قاعده اعلال مهموز گرفتار آمده: «اَءل» شده آل. اما میان اهل و آل تفاوت باریکی ست؛ آل در اشراف به کار می رود […]
فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی منتشر شد
براساس فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی، دانشجویان مولف و مترجم تا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ فرصت دارند آثار خود را به دبیرخانه جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی ارسال کنند. به گزارش الفبای زبان به نقل از روابط عمومی سازمان ترویج مطالعه و نشر جهاد دانشگاهی، فراخوان سیویکمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی با هدف ایجاد نشاط […]
چند واژه با mate
Cellmate هم سلولی Classmate هم کلاسی Playmate هم بازی Housemate هم خونه ای Helpmate همدم
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۳)
One of the most magical things is to correct your mistakes and use them to succeed یکی از جادویی ترین چیزها اصلاح اشتباهات و استفاده ازشون برای موفقیته… The older you get, the more you choose calmness over conflict and distance over disrespect. Your mental health, peace, and happiness become your ultimate priority — over […]
واژههای غلطانداز
آسانسور ربطی به آسان و سُر خوردن ندارد. آفتابه ربطی به آفتاب ندارد. بیمار ربطی به مار ندارد. خدا ربطی به خود و آمدن ندارد. دوقلو ربطی به عددِ دو ندارد. سپاس ربطی به سه و پاس ندارد. شیشلیک ربطی به عددِ شیش ندارد. مدهوش ربطی به هوش و بیهوش ندارد.
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۲)
I admire people who choose to smile after all the things they have been through اون آدمهايى كه بعد از همه ى چيزهايى كه سرشون اومده باز هم انتخاب ميكنن لبخند بزنن رو تحسين ميكنم Don’t complain. Just rebuild your life شکایت نکن، فقط زندگیتو از نو بساز. To whoever reads this I hope something […]
واژگانی با Have
Collocations with HAVE have a bath دوش گرفتن have a drink نوشیدنی نوشیدن have a good time خوش گذرانیدن have a haircut موها را کوتاه کردن have a holiday به تعطیلات رفتن have a problem مشگل داشتن have a rest استراحت کردن have lunch ناهار خوردن have sympathy همدردی کردن
Monday, 23 December , 2024