بایگانی‌های الفبای زبان - صفحه 60 از 189 - الفبای زبان
صفت های متضاد در انگلیسی 28 آذر 1402

صفت های متضاد در انگلیسی

صفت های متضاد در انگلیسی  Same = همانند Different = متفاوت  Clean = تمیز Dirty = کثیف  Dry =خشک Wet = خیس  Far = دور Near = نزدیک  Alive = زنده Dead = مرده  Best = بهترین Worst = بدترین  Bitter = تلخ Sweet = شیرین Calm = آرام Nervous = عصبی

اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟ 28 آذر 1402

اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟

water down=to dilute or weaken with water رقیق کردن با آب یا هر چیز دیگری/ تغییر با تحریف چیزی   They have returned with a watered-down version of the proposal آنها با یک نسخه تحریف شده از این پیشنهاد بازگشته اند   He was careful to check that his suppliers were not watering down the […]

افعال عبارتی پرکاربرد(۱۲) 28 آذر 1402

افعال عبارتی پرکاربرد(۱۲)

point out اشاره کردن take off بلند شدن هواپیما write down نوشتن eat out بیرون غذا خوردن put out غذا خوردن break up جدایی، جدا شدن fill in پر کردن

چند عبارت کوتاه کاربردی (۱۱۱) 28 آذر 1402

چند عبارت کوتاه کاربردی (۱۱۱)

apart from جدای از as well as همچنین inside of توی in spite of علیرغم because of بخاطر due to بنا بر، طبق

فعل عبارتی «Rack up» 28 آذر 1402

فعل عبارتی «Rack up»

  Rack up جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن   He’s RACKED UP a number of convictions for speeding او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی […]

افعال عبارتی پرکاربرد (۱۱) 27 آذر 1402

افعال عبارتی پرکاربرد (۱۱)

 Stand up ایستادن   Stand out متمایز بودن   Stand back عقب ایستادن   Stand down کناره گیری کردن   Stand by کنار کسی ماندن   Stand in جایگزین کسی شدن

چند عبارت و اصطلاح مهم (۱۱۰) 27 آذر 1402

چند عبارت و اصطلاح مهم (۱۱۰)

I am worried دلم شور میزنه Good old days یاد اون روزها بخیر Stick to your job بچسب به کارت God willing انشاالله Back to work به کارت برس It’s all your fault همش تقصیر تو است Hold your words حرف دهنتو بفهم As you wish هر جور راحتی

چند اصطلاح کاربردی با Get 27 آذر 1402

چند اصطلاح کاربردی با Get

ا به خودت مسلط باش! Get over it باهاش کنار بیا! Get real واقع بین باش! Get off me دست از سرم بردار! ولم کن! Get off your high horse مغرور نباش! Get a move on بجنب! زود باش! Get lost برو گم شو! Get to the point برو سر اصل مطلب

اصطلاح in the throes به چه معناست؟ 27 آذر 1402

اصطلاح in the throes به چه معناست؟

in the throes=in the middle of doing or dealing with something very difficult or painful   وسط کاری بودن، درگیر فرآیندی بودن   !We’re in the throes of repairing an old house. What a job ما در تنگنای تعمیر یک خانه قدیمی هستیم. چه شغلی! The country is presently in the throes of the worst […]

27 آذر 1402

اصطلاح a ballpark figure

a ballpark figure   عددی که نزدیک به رقم واقعی است/ برآورد تقریبی   Fifty is a ball-park figure. It’s close to our class size They are working on a ballpark figure of 1 billion, but even this may not be enough