اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی
she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند! The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.
مثالهای رایج درباره افعال ترکیبی
Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار میآیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]
برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸)
Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = مشورت کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = ترجیح دادن Suffer = رنج بردن
The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw
The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]
برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی
Basically اساساً Certainly مطمئناً Entirely کلا- بطور کلی Personally شخصاً Regularly بطور منظم Smoothly به آسانی – به نرمی Strictly دقیقاً Publicly آشکارا- بطور علنی Seriously بطور جدی Straightly بطور مستقیم Similarly بطور مشابه Firmly قاطعانه – به محکمی
چندتا از پرکاربردترین حروف اضافه انگلیسی
On the wall On the door On the floor On the carpet On the menu On the page On the street On the train On the plane On the ship On a horse On a motorcycle On a bicycle On television On the radio On the telephone On internet On the way
تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی
تفاوت سه کلمه بالا را با مثالهای مختلف توضیح میدهیم. معنی هر کلمه به ترتیب: to به معنی «به» و two به معنی «دو» است. too به معنی همچنین میباشد. To یک حرف اضافه preposition یا بخشی از اصطلاح مصدری فعل است. (“She was heading to the gym after work” (preposition) or “She wanted […]
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد شخصیت افراد (۱۰۱)
او پر حرف/ کم حرف است. He’s talkative/quiet او خوش صحبت/ کسل کننده است. He’s entertaining/boring او خجالتی/پررو است. He’s shy/ cheeky او مودب/ بی ادب است. He’s polite/impolite او متین(باوقار)# جلف/سطح پایین است. He’s calm/composed/ self-possessed# cheap/ low-class او مودب/ بی ادب است. He’s polite/ impolite (rude او قابل اعتماد/ غیر قابل اعتماد است. […]
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد شخصیت افراد(۱۰۰)
در این پست اصطلاحات و جملات رایج انگلیسی که برای توصیف شخصیت افراد به کار می رود، عنوان شده است. نسبتاً اجتماعی است. He‘s quite sociable نسبتاً گوشه گیر است. He’s rather unsociable من مهربان و صمیمی هستم. I’m kind and friendly خودم را مهربان و صمیمی می دانم. I consider myself kind and […]
برخی ویژگی ظاهری افراد/ کک و مکی/ ابرو کمان
Good looking خوش قيافه Attractive خيره كننده Skinny استخواني و لاغر Obese خيلي چاق Muscular عضلاني Broad shouldered شانه پهن Sun tanned آفتاب سوخته Rosy cheecked لپ گلي Thin faced صورت باريك Round faced صورت گرد Bald كچل Scruffy شلخته Dry hair/ greasy hair موي خشك/ چرب Freckles كك و مك Arched brows ابرو كماني […]
Sunday, 22 December , 2024