اصطلاح سوت و کور
silent as the grave=Saying absolutely nothing=Totally silent ساکت مقل گورستان/ سوت و کور/ knew something was wrong when I walked into the meeting room and all the members of the board were silent as the grave وقتی وارد اتاق جلسه شدم و همه اعضای هیئت مدیره مثل قبر ساکت/ سوت و کور بودند، می دانستم […]
اصطلاح به هر دری زدن!
Leave no stone unturned به هر دری زدن، از هیچ تلاشی دریغ نکردن He left no stone unturned to find the criminal او برای پیدا کردن مجرم از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۵۰)
You can not lead a battle if you think you look silly on a horse هرگز نميتونى در ميدان نبرد پيروز شوى اگر دائما به اين فكر كنى كه روى اسب مسخره به نظر مياى . It’s never too late to make a fresh start with God براى يک شروع تازه با خدا، هرگز دير […]
اصطلاح «down for the count»
down for the count=Defeated, finished, doomed شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزشهای رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر […]
اصطلاح «دندان درآوردن»
Wisdom tooth دندان عقل Milk tooth دندان شیری false tooth دندان مصنوعی To cut a tooth دندان درآوردن Their baby daughter cut her first tooth yesterday دختر بچه آنها دیروز اولین دندان خود را درآورد
«crushing blow» به چه معنیست؟
crushing blow ضربه سخت/ ضربه سهمگین His loss would be a crushing blow to Liverpool’s title hopes از دست دادن او ضربه سختی به امیدهای قهرمانی لیورپول خواهد بود Bad news might be a crushing blow, and being turned down for a date to the prom could feel like a crushing rejection […]
عبارات کوتاهی که می توانیم با آنها جمله را شروع کنیم
To the best of my knowledge تا جائیکه من میدانم… As far as I know تا جائیکه من میدانم… As far as I’m concerned تا جائیکه به من مربوط میشود… Mind you that یادت باشه که… It’s so sad that جای تاسف است که… You see…,You Konw می دونی… ?You know what میدونی چیه؟
اصطلاح «به ذهنم خطور کرد» چی میشه؟
cross my mind به ذهنم رسید/ یهویی به ذهن خطور کردن it crossed my mind to try a new recipe به ذهنم رسید یه دستورغذایی جدید امتحان کنم. it crossed my mind to plant some flowers به ذهنم رسید چندتا گل بکارم. it crossed my mind to start computer به ذهنم رسید کامپیوتر شروع کنم. […]
۳ معنی برای عبارت «Go around»
*Go around یعنی حول چیزی گشتن، دور یه چیزی گشتن. Planets go around the sun سیاره ها دور خورشید می چرخند. ?I asked him to go around the house to see,where is she من ازش خواستم بره دور خونه رو بچرخه که ببینه او کجاست. Enough to *go around,enough for each person یعنی کافی […]
چند ساختار قوی برای جمله سازی (۱۱)
Get use to + verb + ing + complement عادت داشتن به چیزی. I get use to studying English من به مطالعه زبان انگلیسی عادت کردم Be + Accustomed to + verb+ ing + complement عادت داشتن به چیزی. I am on accustomed to studying English من عادت دارم انگلیسی بخونم Look forward to + […]
Sunday, 22 December , 2024