عبارت «Tail off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Tail off به معنای “ساکت شدن، سکوت کردن، کاهش یافتن تدریجی” است. syn for tail off=Become silent =inaudible مثال: The voices tailed off when she entered وقتی او وارد شد، سر و صداها خوابید (همه سکوت کردند). Our productivity tailed off last year بهره وری ما در سال […]
چند واژه کاربردی / «دندانه دار» و «شکننده» چی میشه؟
emerge……………ظاهر شدن jagged……………..دندانه دار linger……………….ماندن ambush………….کمین crafty………………حیله گر defiant……………نافرمان vigor……………….توان perish…………….مردن fragile……………..شکننده captive……………زندانی prosper………موفق شدن devour……….بلعیدن
معنای حروف اختصاری انگلیسی در آزمایش ها
FBS: قند خون ناشتا MCHC: غلظت متوسط همو گلوبین WBC: شمارش گلبول های سفید RBC: شمارش گلبولهای قرمز HB: هموگلوبین HCG: تست حاملگی FSB: آزمایش قند خون PTE: درصد پلاکتها C: هماتو کریت (درصد گلبول قرمز) HCH:همو گلوبین در گ قرمز R.D.W: ضریب اندازهگیری گ قرمز M/E: سلولهای زاینده گ سفید به قرمز UA: تجزیه […]
۲/۳ را چگونه بخوانیم؟
صورت کسر= اعداد شمارشی مخرج کسر= اعداد ترتیبی یا ordinal ۱/۳ : one-third ۱/۸ : one-eighth ۱/۱۲ : one-twelveth ۱/۲ : one-half ۱/۴ : one-fourth/ one-quarter صورت بیشتر از ۱ = اضافه کردن s به مخرج ۲/۳ : two-thirds ۳/۴ : three-fourths ۱۱/۱۸ : eleven-eighteenths
واژگان ضروری ۵۰۴/ vigor & captive به چه معناست؟
emerge……………ظاهر شدن jagged……………..دندانه دار linger……………….ماندن ambush………….کمین crafty………………حیله گر defiant……………نافرمان vigor……………….توان perish…………….مردن fragile……………..شکننده captive……………زندانی prosper………موفق شدن devour……….بلعیدن
اصطلاح «دندان درآوردن»
Wisdom tooth دندان عقل Milk tooth دندان شیری false tooth دندان مصنوعی To cut a tooth دندان درآوردن Their baby daughter cut her first tooth yesterday دختر بچه آنها دیروز اولین دندان خود را درآورد
عبارات کوتاهی که می توانیم با آنها جمله را شروع کنیم
To the best of my knowledge تا جائیکه من میدانم… As far as I know تا جائیکه من میدانم… As far as I’m concerned تا جائیکه به من مربوط میشود… Mind you that یادت باشه که… It’s so sad that جای تاسف است که… You see…,You Konw می دونی… ?You know what میدونی چیه؟
۳ معنی برای عبارت «Go around»
*Go around یعنی حول چیزی گشتن، دور یه چیزی گشتن. Planets go around the sun سیاره ها دور خورشید می چرخند. ?I asked him to go around the house to see,where is she من ازش خواستم بره دور خونه رو بچرخه که ببینه او کجاست. Enough to *go around,enough for each person یعنی کافی […]
برخی مترادف های ضروری برای آیلتس (۱۱)
Abondon= leave Abstract= Summarize Accomodate= Change Accurate= Correct Obtian= Acquire Adequate= Enough Adjacent =Beside Allocate= Devote Alter= Convert Alternative= Different Ambiguous= Unclear Anology= Similarity Annual= Yearly goal= victim Income= Revenue goal= Aim
چند عبارت کاربردی با «off»/ معنی Break off
Some phrasal verbs with the preposition “off” Back off – بیخیال شدن Call off – لغو کردن Turn off – خاموش کردن Shut off – مسدود کردن Put off – به تعویق انداختن Drop off – رساندن Get off – پیاده شدن Set off – راه افتادن Write off – نادیده گرفتن Cut off – […]
لغات کابردی مربوط به رشته ها / Enroll به چه معناست؟
Major رشته Credit واحد Enroll ثبت نام کردن Dorm خوابگاه Course دوره Tuition شهری Semester ترم دانشگاه Session جلسه
Sunday, 24 November , 2024