صفت در زبان انگلیسی (adjective) کلمه ای هست که خصوصیات، کیفیت و چگونگی اسم ها (اشیاء، افراد، مکان ها و …) رو نشون میده. به زبان ساده تر صفت ها برای توصیف کردن اسامی استفاده میشن و با استفاده از اونها میتونیم نشون بدیم که یک اسم چه خصوصیاتی داره. صفت ها از لحاظ برتری […]

صفت در زبان انگلیسی (adjective) کلمه ای هست که خصوصیات، کیفیت و چگونگی اسم ها (اشیاء، افراد، مکان ها و …) رو نشون میده. به زبان ساده تر صفت ها برای توصیف کردن اسامی استفاده میشن و با استفاده از اونها میتونیم نشون بدیم که یک اسم چه خصوصیاتی داره.

صفت ها از لحاظ برتری به سه دسته تقسیم میشن:

۱٫ صفات ساده یا مطلق: صفت ساده کلمه ای هست که اسم رو توصیف میکنه.

۲٫ صفات تفضیلی یا مقایسه ای: صفت تفضیلی یا مقایسه ای برای مقایسه دو اسم یا نشون دادن برتری چیزی یا شخصی نسبت به چیز یا شخص دیگری استفاده میشه.

۳٫ صفات عالی: صفت عالی برای مقایسه یک اسم با یک گروه از اسامی استفاده میشه و اون رو از لحاظ کیفی در بالاترین یا پایین ترین سطح قرار میده.

کاربرد صفت در زبان انگلیسی

صفت ها انواع زیاد و دامنه وسیعی دارن، ولی بطور کلی میتونیم قابلیت صفات رو بصورت زیر دسته بندی کنیم.

۱٫ صفت ها میتونن کیفیت یا احساسات اسامی رو توصیف کنن.

  • She is a lonely woman.
  • او یک زن تنهاست.
  • My friends are honest.
  • دوستان من صادق هستن.

۲٫ صفت ها میتونن ملیت یا منشاء یک اسم رو نشون بدن.

  • This car is German.
  • این یک ماشین آلمانی هست.
  • We watched a French movie.
  • ما یک فیلم فرانسوی تماشا کردیم.

۳٫ صفت ها میتونن در مورد خصوصیات و کارکترهای یک اسم توضیحات بیشتری ارائه کنن.

  • This sword is sharp.
  • این شمشیر تیز هست.
  • That is a flashy motorcycle.
  • اون یک موتور سیکلت پر زرق و برق و گران قیمت هست.

۴٫ صفت ها میتونن به سن و قدمت یک اسم اشاره کنن.

  • She is a young woman.
  • او زن جوانی هست.
  • My computer is old.
  • کامپیوتر من قدیمی هست.

۵٫ صفت ها میتونن اندازه و ابعاد یک اسم رو توصیف کنن.

  • Mina is a tall woman.
  • مینا یک زن قد بلند هست.
  • I watched a long movie.
  • من یک فیلم طولانی تماشا کردم.

۶٫ صفت ها میتونن به رنگ یک چیز اشاره کنن.

  • Pouyan wore a brown jacket.
  • پویان یک کت قهوه ای به تن داشت.
  • This is a blue pen.
  • این یک خودکار آبی هست.

۷٫ صفت ها میتونن جنس یک چیز رو تشریح کنن.

  • This chair is wooden.
  • این صندلی چوبی هست.
  • She bought a cotton dress.
  • او یک لباس نخی خرید.

۸٫ صفت ها میتونن شکل و قواره چیزی رو توصیف کنن.

  • We sat at a round table.
  • ما پشت یک میز گرد نشستیم.
  • Square envelopes are often used for advertising.
  • پاکت های مربعی اغلب برای تبلیغات استفاده میشن.

۹٫ صفت ها میتونن عقاید و نظرات مختلف رو در مورد یک چیز بیان کنن.

  • It was a fantastic concert.
  • اون یک کنسرت خارق العاده بود.
  • English grammar is complicated.
  • دستور زبان انگلیسی پیچیده هست.

نکته: صفت ها در زبان انگلیسی تغییر ناپذیر هستن، یعنی همراه با اسامی مذکر یا مونث، یا اسامی مفرد یا جمع به یک صورت استفاده میشن و تغییری در ساختار اونها ایجاد نمیشه. به مثال های زیر توجه کنین:

  • This is a red pencil.
  • این یک مداد قرمز هست.
  • These are red pencils.
  • اینها مدادهای قرمز هستن.
  • That flower is beautiful.
  • اون گل زیباست.
  • Those flowers are beautiful.
  • اون گلها زیبا هستن.

نکته: برای تقویت یا تاکید بر روی معنی و مفهوم یک صفت میتونیم از قیدهایی مثل very و really استفاده کنیم. مثال:

  • This is a very beautiful flower.
  • این یک گل بسیار زیبا هست.
  • These are some really beautiful flowers.
  • اینها چند گل واقعاً زیبا هستن.

مکان صفت ها در جمله

صفت‌ ها میتونن در موقعیت‌ های مختلفی در یک جمله ظاهر بشن که مهمترین این موقعیت‌ ها شامل موارد زیر میشه:

۱٫ قبل از یک اسم (noun).

  • a pretty girl
  • a young man
  • an old computer
  • a tasty sandwich

۲٫ بعد از افعال مربوط به بودن (to be) و افعال حسی مثل to seem, to look, to taste, to sound, to smell, to feel.

  • Iran is beautiful.
  • ایران زیباست.
  • He is fat.
  • او چاق هست.
  • She seems pretty.
  • او زیبا به نظر میرسه.
  • They look tired.
  • اونها خسته به نظر میان.
  • This pizza tastes delicious.
  • این پیتزا طعم خوشمزه ای داره.
  • This idea sounds great.
  • این ایده عالی به نظر میرسه.
  • My cat smells really bad.
  • گربه من بوی خیلی بدی میده.
  • I feel dizzy.
  • احساس سرگیجه دارم.

۳٫ وقتی از صفاتی که به یک گروه یا طبقه از مردم اشاره داره استفاده میکنیم، صفت بعد از حرف تعریف the قرار میگیره.

  • I think the rich should pay more taxes.
  • به نظر من ثروتمندان باید مالیات بیشتری پرداخت کنن.
  • Life can be very hard for the poor.
  • زندگی برای فقرا میتونه بسیار سخت باشه.

۴٫ گاهی اوقات با توجه به معنی جمله، صفت ها میتونن بعد از مفعول قرار بگیرن.

  • You are driving me crazy.
  • داری من رو دیوانه میکنی.
  • I consider myself fortunate.
  • من خودم رو خوش شانس میدونم.

نکته: بعضی وقت ها ممکنه قصد داشته باشیم برای توصیف یک اسم از چند صفت مختلف استفاده کنیم. برای یادگیری ترتیب قرارگیری صفات بصورت کامل به مقاله راهنمای ترتیب صفات مراجعه کنین.