assist (sb) in/with sth کمک کردن /یاری کردن به کسی   assisted in زمانی استفاده می شود که کمک شخصی در انجام یک کار خاص ارائه می شود He assisted me in repairing the cycle او به من در تعمیر چرخه کمک کرد A Swiss rescue team is being flown in to assist in the search […]

 assist (sb) in/with sth

کمک کردن /یاری کردن به کسی 

 assisted in زمانی استفاده می شود که کمک شخصی در انجام یک کار خاص ارائه می شود

He assisted me in repairing the cycle

او به من در تعمیر چرخه کمک کرد

A Swiss rescue team is being flown in to assist in the search for survivors

یک تیم نجات سوئیسی در حال آمدن برای کمک در جستجو برای یافتن بازماندگان هستند.


assisted with هنگامی استفاده می شود که کمک به شکل برخی از دستگاه ها، ابزارها، نظر برای انجام کار ارائه می شود

He assisted me with his wise advice

او با توصیه های خردمندانه خود به من کمک کرد

I’ve been asked to assist with the wedding arrangements

از من خواسته شد تا در تدارکات ازدواج کمک کنم.

 assist (sb) in doing sth (to do )

 Our main job is to assist foreign governments in developing their economies

مسئولیت اصلی ما کمک کردن به دولت‌های خارجی برای توسعه دادن اقتصادشان است.

با توجه به توضیحات داده شده، جمله‌ی زیر اشتباه است:

(اشتباه) One of the prison guards assisted them to escape

(درست)  One of the prison guards assisted them in their escape

(شکل دیگر-درست) One of the prison guards assisted them in escaping