تهیه و تنظیم: شیدامهدوی/ در ادامه، برای درک بهتر کاربرد قید مقدار در انگلیسی، انواع آنها را همراه با مثال و ترجمه آوردهایم. A (little) bit (غیر رسمی) He arrived a little bit late. او کمی دیر رسید. I’m a bit worried about Tom. من کمی نگران «تام» هستم. A little I feel a little […]
تهیه و تنظیم: شیدامهدوی/
در ادامه، برای درک بهتر کاربرد قید مقدار در انگلیسی، انواع آنها را همراه با مثال و ترجمه آوردهایم.
A (little) bit
(غیر رسمی)
He arrived a little bit late.
او کمی دیر رسید.
I’m a bit worried about Tom.
من کمی نگران «تام» هستم.
A little
I feel a little tired.
من کمی خستهام.
He looked a little confused.
او کمی سردرگم به نظر میرسید.
A lot
.I go out with my friends a lot
من با دوستم زیاد بیرون میروم.
I eat pasta quite a lot.
من پاستا زیاد میخورم.
Absolutely
I absolutely love chocolate cake.
من کیک شکلاتی خیلی دوست دارم.
I’m not absolutely sure what time she left.
من کاملاً مطمئن نیستم که او چه ساعتی رفت.
Almost
We have almost arrived at the station.
ما تقریباً به ایستگاه رسیدهایم.
.I can almost imagine what it is like there
من تقریباً میتوانم تصور کنم که آنجا چه شکلی است.
Enough
Enough از قید های مهم مقدار به شمار می آید. جایگاه این قید مقدار در جمله بسته به ارکان مختلف جمله متفاوت است.
جمله های زیر را بخوانید و به محل قرار گیری این قید دقت کنید.
Emilia doesn’t feel ill enough to remain home. (After an adjective)
امیلیا انقدر احساس مریضی نمی کرد که در خانه بماند. (بعد از یک صفت)
The manager spoke loudly enough for everyone to hear. (After an adverb)
مدیر به اندازه کافی با صدای بلند صحبت می کرد تا همه صدای او را بشنوند. (بعد از یک قید)
There are enough books for everyone in the class. (After a noun)
برای همه در کلاس به اندازه کافی کتاب وجود دارد. (قبل از یک اسم)
There is more than enough food to go around.
بیش از حد کافی غذا برای همه وجود دارد.
قید مقدار So
این قید مقدار به صفت اشاره می کند و قبل از آن در جمله می آید.
It was so cold, we decided to stay inside. (Or: it was so cold a day.)
هوا خیلی سرد بود، تصمیم گرفتیم داخل (خانه) بمانیم.
“Very” and “too” with “little”, “few”, “much”, “many”
قید Very به معنای “خیلی” و too به معنی “بیش از حد” کاربرد های متفاوتی دارند. Very معنای مثبت و قید too معنای منفی به جمله می دهد. در جمله های زیر می توانید تفاوت این دو قید را بهتر متوجه شوید.
Rita enjoyed the play very much.
ریتا بسیار زیاد از نمایش لذت برد.
He said that he had eaten too much.
او گفت که بیش از حد/ زیادی خورده است.
As a whole & Wholly
“As a whole” به معنی “معمولا، عموما” در ابتدای یک جمله یا جمله واره استفاده می شود.
مثال:
As a whole the news is correct.
اخبار معمولا درست است.
“Wholly” به معنی “کاملا” یک قید مقدار است و بعد از فعل کمکی یا فعل اصلی می آید.
مثال:
The news is wholly correct.
اخبار کاملا درست/ موثق است.
Farther و Further
قید “farther” به فاصله (distance) اشاره دارد. اما قید “further” به مقدار بیشتر و یا مستمر اشاره می کند.
Jake is farther from Los Angeles than Ventura.
موقعیت جیک از لس آنجلس دورتر از ونتورا است.
After lunch Dr. Moor spoke further on the subject of motivation.
پس از ناهار، دکتر مور بیشتر درباره موضوع انگیزه سخن گفت.
چند نکته ی بسیار مهم در مورد قید مقدار :
اگر بعد از very many و very much اسم بیاید، بیشتر در جملات منفی به کار می رود. کلمه much معمولا در جملات منفی به کار می رود. جملات زیر را باهم مقایسه کنید.
We learned many good ideas at the workshop.
ما ایده های خوب بسیار زیادی در کارگاه یاد گرفتیم.
There weren’t very many people at the concert.
آدم های خیلی زیادی در کنسرت نبودند.
Some days there is a lot of smog in the air but today there isn’t very much smog.
بعضی روز ها خیلی / مقدار زیادی دود و بخار در هوا هست اما بعضی روزها دود زیادی نیست.
There is a lot of difference between the two states.
تفاوت زیادی بین دو ایالت وجود دارد.
There isn’t much difference between the two opinions.
تفاوت زیادی بین دو دیدگاه وجود ندارد.
(WRONG): This car needs repairing; it doesn’t run too/ so/ real well.
RIGHT: This car needs repairing, it doesn’t run very well.
این اتومبیل به تعمیر نیاز دارد؛ خیلی خوب راه نمی رود.
برخی مواقع به جای قید مقدار “very” از”most” استفاده می کنیم. اما هیچگاه از قید real, so و too به جای very استفاده نمی کنیم.
مثال:
The everglades in Florida are most (or: very) interesting.
زمین های باتلاقی فلوریدا خیلی زیبا هستند.
That dress is most becoming to you.
آن لباس خیلی به تو می آید.
برخی موارد نیز much به جای a lot مورد استفاده قرار می گیرد.
مثال:
We must hurry because there is much to do.
ما باید عجله کنیم چون کار های زیادی برای انجام دادن داریم.
Much has been said on that particular subject.
چیز های زیادی درباره ی آن موضوع خاص گفته شده.
قید های “quite” و “pretty” به معنی درجه و مقدار بیشتر می باشند. (این کلمات با این معانی در جملات منفی نمی آیند.)
This essay is quite good.
این مقاله کاملا (خیلی) خوب است.
Mr. Brown has been able to rent a pretty large apartment.
آقای براون توانسته است یک آپارتمان خیلی بزرگ اجاره کند.
در جملات منفی quite به معنی “نه کاملا” می باشد.
Dinner isn’t quite ready.
شام کاملا حاضر نیست.
She wasn’t quite sure about her husband.
او درباره ی همسرش کاملا مطمئن نبود.
قید های “somewhat” و “rather” به معنی “تا اندازه ای، کم و بیش” می باشند.
Mr. Being has completed his work and he’s rather anxious to return home.
آقای بینگ کارش را تمام کرده و تا اندازه ای نگران از بازگشت به خانه است.
The letter, written in pencil, was somewhat difficult to read.
نامه ای که با مداد نوشته شده بود کم و بیش سخت خوانده می شد.
قیدهای مقدار مهم در انگلیسی
در مثال های بالا با تعدادی از پرکاربرد ترین قید های مقدار و معانی آنها آشنا شدید. تعداد دیگری از این قید ها شامل:
Absolutely (قطعا، مطلقا )، barely (به سختی)، extremely (بشدت ، بافراط)، little (کم)، lots (بسیار)، most (بیشترین)، much (بیشتر)، too (بیش از حد)، very (خیلی)، totally (کاملا)، so (بقدری، چنان)، fairly (به طور روشن)، rather (نسبتا، بیشتر)، wholly (کاملا)، only (تنها، صرفا)، somewhat (تا حدی)، any (هر)، pretty (تا حدی)، no (نه، منفی)، quite (کاملا، سراسر).
Sunday, 22 December , 2024