brag= boast, crow, and vaunt به رخ کشیدن/پز دادن/لاف زدن She’s always bragging about how much money she earns او همیشه در مورد اینکه چقدر پول به دست می آورد پز می دهد He’s always bragging about his prowess as a cricketer او همیشه در مورد مهارت خود به عنوان یک کریکت باز می بالد […]

brag= boast, crow, and vaunt

به رخ کشیدن/پز دادن/لاف زدن

She’s always bragging about how much money she earns

او همیشه در مورد اینکه چقدر پول به دست می آورد پز می دهد

He’s always bragging about his prowess as a cricketer

او همیشه در مورد مهارت خود به عنوان یک کریکت باز می بالد

She bragged about winning the race

او برنده شدن در مسابقه را به رخ می شکد