فعل ترکیبی run across
فعل ترکیبی run across دو معنی دارد؛ معنی اول این فعل ترکیبی ‘کسی را به صورت تصادفی دیدن’ است. به یک مثال توجه کنید: I ran across two of my old friends when I went back to my hometown وقتی که به زادگاهم برگشتم دو نفر از دوستان قدیمیم رو به صورت تصادفی دیدم. […]
!Pour out everything you have at the feet of life
Pour out everything you have at the feet of life Life is now Right now, gather the simple joys of life that can lead to happiness! Start with simple things, like enjoying a beautiful piece of music a delightful book a fragrant cup of coffee or taking a deep breath in the snowy air هر […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۶)
a best friend is someone who makes you laugh even when you think you’ll never smile again. بهترین دوست کسی که تو رو بخندونه حتی زمانی که فکر می کنی دیگه هرگز لبخند نخواهی زد. Every story has an end But in life, every end is a new beginning هر داستانی یـه پایانی داره ولی […]
۴ اصطلاح کاربردی/ Upset the apple cart
Upset the apple cart خراب کاري کردن،گند زدن به کاري Jump down someone’s throat به کسي پريدن،پاچه کسي را گرفتن Flow with the tide با ديگران راه آمدن،با ديگران کنار آمدن Iron things out گره از مشکلي باز کردن
چند عبارت کاربردی (۱۰۳)
Stop being so nosy این قدر فضولی (دخالت ) نکن Stop being such a baby این قدر بچه نشو (بچه بازی در نیار) That’s no excuse این که دلیل نمیشه That is called stealing اون کار دزدیه Use extreme caution باید آروم و با احتیاط کار کنی Be alert حواست جمع باشه Stop being a […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۴)
And every my heart felt heavy I cried it was not my weakness it made me strong هر زمانی که قلبم سنگین بود من گریه کردم، این ضعف من نبود بلکه مرا قوی کرد! Friendship isn’t about who you have known the longest. It’s about who came and never left your side دوستی به این […]
درباره Sports/Sport/A sport
Sports/Sport/A sport وقتی به یک ورزش خاص اشاره میکنیم، sport قابل شمارش است و میتواند همراه با a بکار برود: cricket is a very popular sport in Yorkshire کریکت یک ورزش محبوب در Yorkshire است. اما وقتی از ورزش در مفهوم کلی استفاده میکنیم، sport غیر قابل شمارش محسوب میشود: She writes articles on sport […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۳)
REMEMBER You can’t force people to appreciate you You can’t force people to be loyal to you You can’t force people to treat you right You can’t force people to be honest with you You definitely can’t force people to love you یاد آوری: تو نمی تونی مردم رو مجبور کنی که ازت قدردانی کنن. […]
مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه»
مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه» می شود: chicken scratch زمانی به کار برده می شود که بخواهیم بگوییم دستخط کسی بسیار ناخوانا است. مثال کاربردی: Teacher: Please give me your homework معلم: لطفا تکلیفت رو بده به من Student: Here you go دانش آموز: بفرمایید Teacher: I can’t read this. It’s too messy […]
a lot of همیشه معادل much نیست
در انگلیسی، a lot of همیشه معادل much نیست. She didn’t gain much experience She gained very little experience او تجربه چندانی بدست نیاورد (-) She didn’t gain a lot of experience She learnt sth from it او تجربهای که بدست آورد خیلی نبود (ولی یه چیزی یاد گرفته (+))
Monday, 23 December , 2024