اصطلاح « bring to the table» به چه معناست؟
Bring Something To the Table=to do something that will benefit others پول یا تخصص یا دانش را به میدان آوردن bring your money and expertise to the table پول و تخصصت را بیار میدون ( پول و تخصصت را بیار وسط )
اصطلاح Don’t make beg
Don’t make beg مجبورم نکن التماس کنم I begged you once to delete that photo from your Instagram page یه بار ازت خواستم که اون عکس رو از رو پیج (صفحه) اینستاگرامت برداری! Please don’t make me beg again لطفا دوباره مجبورم نکن التماس کنم!
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۶۴)
Dream so big they call you crazy اينقدر روياهاى بزرگى داشته باش که همه بهت بگن ديونه . The distance between dreams and reality is called action فاصله ى بين رويا و واقعيت ، اسمش اقدام هست . The future belongs to those who believe in the beauty of their dreams آينده متعلق به كسانى […]
۲ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ «ناشی بازی درآوردن!» به انگلیسی
Serves you right حقته! He hit me! – It serves you right او مرا زد- حقته! I hear his wife is divorcing him. It serves him right after the way he’s treated her شنیده ام همسرش از او طلاق می گیرد. بعد از رفتاری که با او داشته است ، این حرکت حقشه! […]
فعل عبارتی «Argue down»
فعل عبارتی (phrasal verb) Argue down به معنای “شکست دادن کسی در بحث و جدل” است. syn : Beat someone in a debate=discussion or argument=To win an argument The teacher tried to argue the girl down, but she couldn’t معلم سعی کرد تا در بحث دختر را شکست دهد، اما موفق نشد. His wife argued […]
اصطلاح Don’t fret
Don’t fret=don’t worry غصه نخور ، نگران نباش Don’t fret man. I’m sure She’s OK غصه نخور رفیق مطمئنم اون حالش خوبه! Don’t fret, you’ll make it to your flight on time نگران نباشید، به موقع به پرواز خود خواهید رسید
عبارت «By no means» به چه معناست؟
By no means syn : by no means=in no way=not at all به هیچ وجه He is by no means a weak opponent او به هیچ وجه حریف ضعیفی نیست by no means will I go along with that decision یا به هیچ وجه با آن تصمیم همراهی نخواهم کرد It is by no […]
اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی
I take the blame من تقصیر رو به گردن میگیرم / تقصیر را گردن گرفتن If anything goes wrong, I’ll take the blame اگر مشکلی پیش بیاید، من مقصر هستم I’m afraid there was a failure of communication and I take the blame for that من می ترسم در ارتباط با شکست مواجه […]
تعدادی عبارت کاربردی با فعل «make»
make money پول درآوردن make the most of (something) بهترین استفاده را از چیزی بردن make somebody nervous کسی را عصبی کردن make noise سر و صدا کردن make peace صلح ایجاد کردن make a phone call (to) به کسی تلفن زدن make plans (to do sth) برنامه ریختن
چند روش برای پرسیدن قیمت در زبان انگلیسی
?How much is it ?How much does it cost ?What’s the price ?How much does it run ?How much will it cost me
Tuesday, 22 October , 2024