بایگانی‌های Idiom - صفحه 12 از 53 - الفبای زبان
واژه «Dowdy» 02 مرداد 1403

واژه «Dowdy»

Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.

درباره صفت های  irreparable & irreversible 02 مرداد 1403

درباره صفت های irreparable & irreversible

صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند و در کانتکست های مشابهی می تونن به کار برن. این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about […]

۴ اصطلاح کاربردی/ Dig deep به چه معناست؟ 02 مرداد 1403
Read the room چطور؟

۴ اصطلاح کاربردی/ Dig deep به چه معناست؟

Read the room شرایط رو درک کن Can I bum a cigarette یه نخ سیگار میدی Dig deep تلاشتو بکن Live and learn درس عبرت شد برات

واژه «Domineer» 02 مرداد 1403

واژه «Domineer»

 Domineer =rule over tyrannically تحکم کردن، سلطه جویی کردن، مستبدانه حکومت کردن Students prefer teachers who guide, not ones who domineer دانش‌آموزان معلمانی را ترجیح می‌دهند که راهنمایی کنند، نه معلمانی که تحکم می کنند.

۴ اصطلاح کاربردی/ معنی  She took off veil چیست؟ 01 مرداد 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ معنی She took off veil چیست؟

Get your act together خودتو جمع و جور کن This is for your own good این به نفع خودته No ifs، no buts اما و اگر هم نداریم She took off veil او کشف حجاب کرد

 چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی 31 تیر 1403

 چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی

I’m terribly sorry ‎ واقعا متاسفم I try to make it up ‎ سعی می کنم جبران کنم no offense ‎ منظور بدی نداشتم. None taken ‎ من هم به دل نگرفتم. Don’t mention it ‎ اصلا حرفش رو هم نزن. No sweat man ‎ بی خیال بابا! Don’t put yourself through hell ‎ به […]

 ۲۶ صفت برای تمجید کردن و تعریف کردن از چیزی 31 تیر 1403

 ۲۶ صفت برای تمجید کردن و تعریف کردن از چیزی

Great عالی/ خیلی خوب Eye-opening حیرت انگیز Magnificentبا شکوه و مجلل Superb عالی Gorgeous زیبا و مجلل Exquisite نفیس Elegant زیبا و برازنده Stunning زیبا و شگفت آور Fantastic خارق العاده Wonderful شگفت اور Splendid باشکوه ،باجلال ،عالى Excellent عالی Amazing متحير کننده ،شگفت انگيز Incredible باور نکردن Awesome خیلی پر ابهت Fabulous شگفت آور […]

فعل عبارتی «Think over» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «Think over»

Think over=consider something carefully=contemplate=meditate=mull= mull over فعل عبارتی (phrasal verb) Think over به معنای « به طور جدی به چیزی فکر کردن/جوانب چیزی را سنجیدن» است.تفاوت آن با  think شاید دراین باشد که موضوع جدی تری برای فکر کردن و تصمیم گیری وجود دارد.  مثال: he told the player to go home and think over […]

30 تیر 1403

فعل عبارتی «Wear off»

Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.

فعل عبارتی «work out» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «work out»

work out  فعل عبارتی (phrasal verb) Work out دو معنی دارد. یکی به معنای «حل کردن، بررسی کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن» است . و معنای دیگر به معنای «ورزش و تمرین کردن» است. مثال: I work out at the gym three times a week من سه بار در هفته در باشگاه ورزش می‌کنم. We […]