اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی
Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots میخواهم قبل از تصمیمگیری درباره خرید این چکمهها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.
اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟
Your concern is misplaced نگرانیت بی مورده! خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است. I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.
اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی
take after به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent پسرم استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته It’s strange but I don’t really take after […]
چند اصطلاح کاربردی / «خجالت میکشم» به انگلیسی چه می شود؟
خجالت میکشم I am ashamed خجالتم می دهی. You put me to the blush خوب که چی؟ ?So what خدا رحم کرد. That was a close shave خوابم سبک است. I am a light sleeper هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید. He who would catch fish must not […]
وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم!
جملاتی درمورد وقتی به شما کسی چیزی رو توضیح میده و شما متوجه نمیشید… ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتید؟ I’m sorry¸ but I don’t understand you ببخشید، ولی متوجه نمی شوم چی می گی. ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتی؟ ?Can you say that again¸ please می توانی دوباره بگی، […]
اصطلاحی برای «دور برندار! /هوا برت نداره» در انگلیسی
Don’t get (too) cocky دیگه دور برندار! هوا برت نداره! شاخ نشو دیگه! cocky به معنای صددرصد مطمئن، از خود خاطرجمع، ازخودراضی Don’t get too cocky about your chances of getting the job در مورد شانس خود برای به دست آوردن شغل خیلی هوا برت نداره… Let’s not get too cocky things could still go […]
۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟
I lost my train of thought رشته کلام از دستم در رفت. حواسم پرت شد. یادم رفت چی میگفتم. Something not resonating with someone باهاش ارتباط برقرار نکردن، به دل نچسبیدن، همذات پنداری نکردن، باهاش حال نکردن. درک نکردن. حس و حالش را درک نکردن Walking on thin ice در وضعیت شکنندهای بودن. در […]
چند اصطلاح دوقسمتی / خِرت و پِرت به انگلیسی چی میشه؟
Ins and outs جزییات Trial and error آزمون و خطا Downs and out آس و پاس Black and white موضوع شفاف By and large بطور کلی، در کل Dos and don’ts بایدها و نبایدها Give and take بده بستون Safe and sound امن و امان Cut and dried شسته رُفته Sick and tired خسته و […]
۳ اصطلاح کاربردی / «میان بُر زدن» به انگلیسی چی میشه؟
Changes in speed and direction تغییر سرعت و جهت gather/pick up speed As it left the city, the train gathered/picked up speed and headed north وقتی که قطار از شهر خارج شد سرعت گرفت و به سمت شمال حرکت کرد. The cart gathered speed as it coasted down the hill گاری در حالی که از […]
Sunday, 22 December , 2024