عباران و جملات کاربردی/I’m sorry to burst your bubble
It’s nice of you to come لطف کردید تشریف آوردید Pleasure to meet you آشنایی با شما مایه افتخاره What put that idea into your head چی باعث شد این فکر رو بکنی Mishmash قاتی پاتی I’m sorry to burst your bubble متأسفم که تو ذوقت میزنم I caught up with my friends at the […]
اصطلاحات و عبارات کاربردی/ Don’t sell me short
You incompetent ای بی لیاقت I’m on the way to the party دارم میرم جشن I’m on the way to work دارم میرم سرکار Don’t sell me short منو دست کم نگیر I’m stuffed سیر سیرم No offense قصد بی احترامی نداشتم
گرامر پسوند قید ساز «wise»
«پسوند» (Suffix) حرف یا گروهی از حروف است که به انتهای کلمه اضافه میشود و معنی و نقش آن را در جمله تغییر میدهد. پسوندهایی که کلمه را به قید تبدیل میکنند «پسوندهای قیدساز» (adverb suffixes) نام دارند. پسوند wise در انگلیسی به معنای “به سمت…، به شکل…، مانند…” است و بسیاری از لغات انگلیسی […]
عبارات مفید مربوط به مدیریت کلاس
Open up your books to page 20 کتاب هایتان را باز کنید و صفحه ۲۰ را بیاورید Turn the page over ورق بزنید/بروید صفحه بعد Hand in your homework, please لطفا تکالیفتان را تحویل دهید Listen and repeat after me گوش کنید سپس تکرار کنید. Learn this dialog by heart این مکالمه را از بر […]
مکالمه کاربردی در سفارت (۱۰)
باید با سفارت ایران در دبی تماس بگیرید. You should contact the Iranian Embassy in Dubai با گذرنامه من دارد چکار می کند؟ ?What is he doing with my passport می خواهد مطمئن شود که گذرنامه شما جعلی نیست. He wants to make sure your passport is not a forged/ false one امیدوارم گذرنامه شما […]
واژگان کاربردی (۱۰۸)
tight تنگ loose شل high مرتفع/بلند low کوتاه soft نرم hard سخت deep عمیق shallow سطحی clean تمیز dirty کثیف
اصطلاح «یک سرو گردن بالاتر بودن»
a cut above the rest=Better in quality than most others یه سرو گردن بالاتر بودن/بهتر از هر کسی ، This new restaurant is a cut above the rest این رستوران جدید یک سر و گردن از بقیه بالاتر است Trust me, Johannes is a cut above the rest. If you want the best legal advice […]
چند اصطلاح کاربردی/ Keep your shirt on
Have been to see به دیدن چیزی رفتن Jose had been to see his boss to confirm his job for next summer Fix up جور کردن Jose had taken a couple of his buddies along to see if he could fix up work for them (جوز) دوتا از رفیقاشو با خودش برده بود که ببینه […]
چهار اصطلاح با رنگها
I’m in blue پکَرم I’m in red بی پولم، زیر بار قرضم I’m so green بی تجربهام I’m in pink چهار ستون بدنم سالمه
اصطلاح «Not-so-distant future»
Not-so-distant future=A time not very far in the future آینده نه چندان دور When I was growing up, we never would have believed that we’d be using phones as powerful as computers in the not-so-distant future وقتی بزرگ میشدم، هرگز باور نمیکردیم که در آیندهای نه چندان دور از تلفنهایی به قدرتمندی رایانهها استفاده […]
Friday, 10 January , 2025