گرامر حروف ربط جفتی یا زوجی
both … and either … or
اصطلاحات کاربردی با “break”
Break a record رکورد زدن Break somebody’s heart شکستن دل Break the news to somebody خبر داغ “به کسی دادن” Break the ice شروع مكالمه و گفتگو با شخص غريبه كه دفعه اول ملاقات مى كنيم Break the silence شکستن سکوت
علایم اختصاری رایج در چت کردن (۲)
علایم اختصاری رایج در چت کردن DC مخفف: Disconnect به معنای: قطع ارتباط با اینترنت C مخفف: See به معنای: دیدن، می بینمت U R مخفف: Your به معنای: برای شما K مخفف: Okay به معنای: خوبه، باشه، قبوله LTR مخفف: Later به معنای: بعدأ OMG مخفف: Oh My GOD به معنای: آه خدای من!
چند عبارت کاربردی با واژه «Hurry»
عبارت ها و جملات و اصطلاحاتی با استفاده و کاربرد Hurry در انگلیسی Hurry up, Tom عجله کن تام There’s no hurry عجله ایی نیست We’re in a hurry ما عجله داریم She made me hurry او دستپاچه ام کرد ؟Are you in a hurry آیا عجله داری؟ I must hurry to class باید برای […]
چند اصطلاح درباره «معطل بودن»
We are in need of money معطل پولیم It was not worth all that delay به این همه معطلی نمی ارزید. He kept me waiting مرا معطل گذاشت We are waiting for the rain to stop معطل بارانیم که بند بیاد. I am down and out برای نان شب معطل مانده ام. My car is […]
ریشه واژهی آدینه
ریشه واژهی آدینه این واژه در ایران باستان ati_ayanaka بوده است که به معنای حرکت به سویی و جمع شدن در آن نقطه میباشد. (که دقیقا معادل عربی آن جمعه است و تایید میکند جمع شدن در نقطهای برای عبادت در روزی خاص ریشهی باستانی دارد) آدیانکا-> آدیانکا-> آدیانه->آدینه
«پیش قاضی و معلقبازی» یا «پیش غازی و معلقبازی»؟
آیا میدانستید که بسیاری از ما اصطلاح «پیش غازی و معلقبازی» را بهاشتباه «پیش قاضی و معلقبازی» مینویسیم؟ «غازی» (از ریشهٔ غزو عربی به معنی جنگ) چندین معنا دارد، ازجمله «جنگجو» و «معرکهگیر» و «بندباز». به همین دلیل خطاب به کسی که بخواهد دیگری را گول بزند، میگویند «پیش غازی و معلقبازی»؟ یعنی پیش کسی […]
داستان «Old clock» با ترجمه
Old clock John lived with his mother in a rather big house, and when she died, the house became too big for him so he bought a smaller one in the next street. There was a very nice old clock in his first house, and when the men came to take his furniture to the […]
چند واژه کاربردی (۱۰۰)
Blame: To accuse. To hold responsible مقصر دانستن، سرزنش کردن Blanket: A cloth cover used to keep warm پتو Bleed: To lose blood خون آمدن از Blind: Not able to see کور Block: To stop something from being done. To prevent movement بلوك،بلوك کردن Blood: Red fluid in the body خون Blow: To move with […]
عبارات و اصطلاحات وضعیت روحی افراد
I am on the edge قاتی ام I’m just fine عالیم I’m over the moon خیلی خوشحالم So so ای بد نیستم I am fried دیگه نمیکشم/تحمل ندارم (جسمی و روحی) I am fed up دیگه به اینجام رسیده I am in black mood ناراحتم I am on my last legs دیگه نا ندارم I […]
Friday, 15 November , 2024